داغونم. نمیدونم تقصیر من بود یا نه

نگران نباش

من مامانم تا ۴۵ سالگی می تونست باردار بشه

بعد از مردن فکر کردی خانوادت عشقت چی میکشن از نبودت 

حتما خدا صلاح دونسته هیچ وقت چیزیو با زور نخواد

من با چشای خودم دیدم طرف خودشو کشت واسه بچه هر روز دکتر دارو 

خدا منو ببخشه اخر سر بچش عقب مونده به دنیا اومد

از حکمت خدا نا امید نشو یه دوست دارم ۹سال بچه دار نمیشد اخر سر دکتر دارو فعلانو...گذاشت کنار امسال خدا بهش یه دختر ناز داده بیا ببین

من دکتر بهم گفت اصلااااااااا راه نداره و یا باید جنین اهدایی بگیرین یا طلاااااق

ولی هیچ کاری برای خدا نشد نداره عزیزم

الان پسرم 8 سالشه خدا رو شکر و ایشالا به زودی میرم برای دومی  بازم با کاشت

اشتباه میکردی۱ گلم منم اوایل میخوردم ولی هرروز نه الان ب کل دیگ نمیخورم میگن قرص خیلی بده ایشاله میشه اینقد نگران نباش

میدونم گل من

منم اتفاقا همهههه بهم فشار میارن که چرا بچه دار نمیشی؟

همه غیر از خودشوهرم و خانواده هامون 

بقیه فامیل همش زنگ میزنن و فضولی میکنن انقدر که همهههه بهم میگن منم باید افسردگی بگیرم پس چون منم تنبلی تخمدان دارم به خاطر من پدر شدن شوهرم عقب میفته

من تاااازه دارم رژیم میگیرم که لاغر بشم

منم زیر نظر دکتر هستم ولی انقدر بهش فکر نمیکنم

۳۲ سال هم سنی نیست میگم که عمه من ۴۲ سالش بود حامله شد!

خدا نکنه چرا انقدررناامیدی؟

ولی اسی هرچی بیخیال تر باشی به نفعت هست میدونم سخت هست ولی تلاشت رو بکن

خودت دیگه بهتر میدونی استرس برای بارداری سم هست

فکر میکنی هرچی گریه کنی و عزا بگیری خدا بیشتر گوش میکنه؟

مهم نیت تو دلت هست یه کم خودت رو مشغول کن تا کمتر اذیت بشی 

من برا دومی دوسال موندم کلی دعا و التماس خدا و دوا درمون تا باردار شدم تو بارداریمم همش خونریزی هزار جور درد وبلا افتاد بجونم بعدشم  دور از جون همه بچمو شش ماهه از دست دادم همش میگم واقعا وقتی خدا نخواسته کاری نمیشه کرد الانم میگم کاش نمیداد و نمیگرفت اصلا از ذهنم نمیره همش تو فکرشم والا نداری بهتره تا داشته باشیو خدای نکرده از دستش بدی ولی بازم خداروشکر چاره چیه

اوه استارتر خیلی وقت نیس عروسی کردی ان شاءالله طبیعی باردار میشیدیه مدت بیخیال درمان شو ب خودتم استرس وارد نکن 

خب نباید ناامید باشی چون دو سال واقعا زمان زیادی نیست من برای بارداری اولم دو سال و نیم اقدام بودم با دارو جواب نگرفتم همون ماهی ک تصمیم گرفتم یکی دو ماه بخودم استراحت بدم باردار شدم 

بارداری دومم تقریبا همین بودددکترم زیاد امید نداشت گفت من هر چی دارو میدم بی فایده اس برو عکس زرنگی بگیر منم چون میترسیدم گفتم تا بعد عید صبر میکنم اگه باردار نشدم میرم باور کن همون ماه باردار شدم 

دیدی وقتی میشینی ثانیه و دقیقه ها رو میشماری انگار زمان متوقف میشه؟بنظر من برای بارداری هم همینه وقتی بیش از حددمشتاق و منتظری نمیشه بهش فکر نکن بسپر ب خدا تا معجزشو ببینی