بچه ها الان داشتم ظرف میشستم پسرم اومد از کابینت ی چیزی برداشت من فکر کردم مثل همیشه ظرف های پلاستیکی برداشته نگو شیشه خالی خیارشور برداشته بود خلاصه منم مشغول و باباشم تو بالکن سیگار میکشید که ی دفعه صدای شکستن شیشه اومد و ما نفهمیدیم چطوری خودمونو بهش رسوندیم وقتی دیدمش داشت رو شیشه ها راه میرفت قلبم اومد تو دهنم.چند قدم رو شیشه ها راه رفت اما خدا خیلی رحم کرد و پاش خراش هم بر نداشت.خدا جون عاشقتم که مواظب کوچولوم بودی 😭😭😭