من که برا کرونا عروسی نگرفتم لباس عروس پوشیدم و کیلیپ و اینا بود بعدم ی مهمانی جنع و جور دادیم شب رفتیم خونه یکم خسته بودیم رفتیم حموم بعدشم خوابیدیم و خیلی توی رخت خواب با هم قبلش صحبت کردیم که خوحالیم از ابنکه به خیر گذشت و بهم رسیدیم و اینا
شب عروسی مادر شوهرم و مادر بزرگم موندن خونه ما که دستمالو بگیرن بعد صبح من ریلکس اومدم دستمالو دادم مادر بزرگم اونم قشنگ بازش کرد نگاه کرد دوباره گذاشت سرجاش😐