بیخیال شدم یعنی برام بی اهمیت شدن ولی فراموش نمیکنم و نمیبخشم
امضام و ببین
سعی کن رفتوامد خودتو خیلی کم کنی
دومین پیشنهادمم یه هدفی که بهش علاقه داریو دنبال کن و واسش تلاش کن اینطوری فکرت میره رو پیشرفت و هدفت نه متلکو خاطرات بد
من با کمال خونسردی چشمامو روی همه ی کارای بدشون بستم و فقط با سکوت و لبخند جوابشون رو میدادم،الان هم خداروشکر مشکل خاصی ندارم کلا دیگه میدونن هرچی بگن من مهم نیست برام اونام خسته شدن با این کارم فقط اعتماد شوهرمو جلب کردم و اگه کل خاندانش پشتم حرفی بزنن عمرا طرف کسی غیر منو بگیره
دقیقا منم جدیدا شوهرم طرف اونا رو میگیره
امروز بدجور باهم دعوا کردیم,هیچوقت اینهمه بحث نکردیم برا اولین بار خواستم از خونه بزنم بیرون ولی جلومو گرفت و مانع رفتنم شد
فک کن,مادرشوهرمم بهم حسادت میکنه شددددید
و بسیاااار همگی باسیاستن
واقعا گاهی اینقد خالمو بد میکنن با رفتارشون که از سیاست زده میشم و متاسفانه کلللی پشت سرشون ب شوهرم گله و شکایتشونو میکنم,میدونم نباید ولی تنها راه تخلیه روحیم هست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
