بااینکه ۸ سال میگذره ولی یادم نمیره چقدر بلا سرم اورد اخرشم خانوادم اجازه ندادن ازدواج کنیم باباش به بابام گفت که پسرم نمیخاد دخترتون دست برنمیداره ینی اونروز داغون شدم خیلی برام زشت بود پیش خانوادم و فامیلا چقدر بخاطرش اعتصاب غذا کردم خودمو تواتاق حبس کردم اخرم اینجور جوابمو داد هنوز قلبم میسوزه،هیچوقت ازش نپرسیدم واقعا این حرفو زدی یانه😭
شما تجربه دارین؟