ب نظرم اشتباه از جانب تو و خونوادت بوده
چرا ۶ سال عمرتو هدر دادی ب پای کسی ک برات ارزش قاعل نیست و خواستگارتو رد کردی؟؟یکم ب خودت ارزش بده و برا کسایی بمیر ک برات تب کنن
ابن ازدواج اگر هم صورت بگیره در اینده پشیمونی و ضرره همش
زندگی خاله بازی نیست فقط ک چون عاشق همید چیزای دیگه رو ندید بگیرید پس فردا ک اتیش عشقتون کمتر شد میفهمی چی کار کردی ؟؟!!!
عزیزم تاپیکتو ک خوندم یاد خودم افتادم
منم با همسرم همدیگرو دوست داشتیم،دانشجو بودیم دوتامون ولی تودوتاشهر جدا خونوادش راضی نبودن،متاسفانه پدرش قبول نکرد ولی همسرم کوتاه نیومد تنهایی اومد خواستگاری وازدواج کردیم الانم خداروشکر خییییلی خوبه همه چی
ولی ما دوتا خونواده تو ی سطح بودیم
خودم الان خیلی درمونده شدم... نمیدونم چ رفتاری درسته
از،طرفی ایشون میگ اگ نیان خودم تنها میام ولی بعدش میریم بهشون سر میزنیم ولی من واقعا قابل قبول نیس برام اینکه برا پسر خودشونم ارزش قائل نشدن و بازم بریم سر یزنیم!
تاپیک منم بخون اسی
بر عکس تو منو گذاشت رفت از ترس
منو فروخت😔
سلام عزیزم شما اصلا هم اشتباه نکردی و اون آقا هم مطمعن باش شما رو می خواد که شش سال مونده و تلاشش و برای بدی آوردن شما کرده حتما که براش خیلی مهم و ارزشمند بودی منم مثل شما خیلی اتفاق افتاد برام ولی الان کنارهمسرم‌خوشحالم از متنه پاشنه شد که برم و رفتم مهم آرامش من و همسرم بود
عزیزم نکن این کار
نهایت می خوای یکسال دلتنگ باشی دیکه این رابطه تموم کن
بهتره چند سال پسر بشی تا رضایت خانواده آقا بدست بیاری آخرم سر هر موضوعی اذیتت کنند احترامی نداشته باشی
همسر هر چقدر خوب و لایق وقتی خانواده اش اذیت کنند زندگیت تلخ
اینجا هرکاری کنی حتی چند سال قهر کنه خونه آخر باز خانواده تو زندگی تاثیر داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
