سلام خانوما من زندگی معمولی دارم
سه سال توی عقد بودم و یکساله رفتم خونه خودم الان باردارم
شوهرم دوسم داره ولی اهل ابراز علاقه نیست با خانواده شوهرم زندگی میکنم با اینکه خیلی خوب و دوس داشتنی هستن ولی ما تنهایی نه مسافرت میریم نه حتی بیرون شهر
شوهرم خیلی دوست صمیمی داره که متاهلن و باهاشون روابط خانوادگی داریم
و اکثرا دوستای شوهرم با ما هم سن و سالن وجوون
من به همه چیز حسودیم میشه
خیلی دلم میخواست سفر دو نفره برم ولی همش با خانواده شوهرم رفتیم مسافرت
دلم میخواد با شوهرم برم خرید لباس دوتایی
ولی تا حالا یکبار نشده منو ببره خرید معمولا زنگ میزنه به یکی از دوستاش اونامبیان بریم خرید که معمولا هم نمیتونم خرید کنم
دلم میخواست بتونم مستقل ازخانواده شوهرم باشیم
الان همه ی دوستای شوهرم که تازه زیر دست شوهرمنن
سفر دونفره میرن
خونه مستقل دارن
همش با هم دونفره میرن بیرون و کلی عکس دارن
هی پول دارن خرید های الکی کنن
ولی شوهرمن همش میگه یا کار دارم یا نمیخواد بریم جایی حوصله ندارم
یه جمعه ها کار نداره که هرچقد اصرار کنم منو ببر بیرون نمیبره میگه جمعه ها وقت استراحته میخوام بخوابم
خیلی افسرده شدم دلم میخواد همش یه جا تنها باشم گریه کنم
اینم بگم شوهرم اصلن خسیس نیست برای شکم و خرج ها روز مره ای هرچی بخوام تامین میکنه
ولی خوب من اونو میخوام .میخوام یکم مثل زوجهای جوون ما هم خوش باشیم و تفریح کنیم
به همه ی زوج های جووون حسودیم میشه
میشه لطفا راهنماییم کنین دارم دیوونه میشم