نوشته دارم از مادرم متنفر میشم چون مریضه من جای اون خانم نیستم قضاوتش نمیکنم اما پدرم ی دعا داره که تا امروز درکش نکرده بودم همیشه میگه از خدا عمر طولانی نمیخوام براتون عمر با عزت میخوام کاش هممون عمر با عزت کنیم بیچاره اون مادر و بیچاره اون بچه ک گیر ادم نامرد افتاده ک نمیزاره مادرش بیاد پیشش کاش اگ عروسیم اگ دانادیم خودمون رو بزاریم جای طرف مقابل و بگیم اگ مادر یا پدر خودمون بود چ رفتاری داشتیم باهاش
گفتی قضاوتش نمیکنم ولی در ادامه قضاوتش کردی!
اخ من ميگم كاش مامانم زنده بود نوكريشو ميكردم
نامرد بنظرم برادراشن ن شوهرش
چون شوهرش در قبالش وظیفه ای نداره
هییی دنیا نامرده خواهر
البته زن داداشاش و خود داداش هاش هم نامرد بودن ! بلاخره اونا هم فزرند همون مادر بودن ولی حاضر به نگه داری ازش مادرشون نبودن تازه این باید با شوهرش دعوا میکرد اونا با زنشون پس کار راحت تری داشتن
بستگی داره مثلا پدرشوهرمن از الان اذیتمون میکنه من ک روز حوشی ازش مداشتم ولی خوب شوهرمو بزرگ کرده در هرصورت پیر شد دلم نمیخواد چرتشو هم ببینم .دینی هم گردنم نداره .
قبلا گفتم بازم میگم از استارتر اون تاپیک و چند تا از کاربرا به شدت بدم اومد جوری که حالت تهوع بهم دست میداد چون همش به فکر خودشون بودن
دقیقا عمر هرچند کوتاه اگه با عزت باشه به 100 سال زندگی می ارزه
ب قول یه پدرپیری ک بچه هاش ولش کرده بودن میگف ک دیگه ب هیشکی نمیگم پیر شی جوون
به اندازه کاغی تو خود تاپیک قضاوتش کردن شما دیگه لازم نیست براش تاپیک جدا بزنی
اگه اینطوریه عروساشم وظیفه ندارن چون پسراش میتونن واسه مادرشون خونه جدا بگیرن وپرستار که مادرشو جمع کنه دخترش میتونه بجای پول خرج کردن حداقل پرستاری کنه ازمادرش پسراش پول خرج کنن ودخترش پرستاری کنه چون هیچکس اون مادرو مثل بچه خودش جمع نمیکنه حتی عروسش پس دخترش باید حداقل پرستاری مادرشو بکنه یا اگه تنهاییم سختشه کنار پرستاری که واسه مادرش میگیرن خودشم باشه ونظارت کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
