یچی میخوام بگم .میترسم مسخرم کنین .من باردار بود وضع مالی مامانم اینا زباد جالب نبود .و در کل من با اینکه خانواده مادر باید سیسمونی بگیره یکم مخالفم .خودم پس انداز مخفی داشتم دادم بهشون .یه شهر دیگه هستن .قرار بود ماه دیگه منم برم اونجا خرید کنیم .با دوتا آبجی مجردم رفتن همه چیو خریدن ..اصلاااا تو سلیقه من نبود وسایل .خیلی ناراحت شدم .خورد تو ذوقم .بعد ۵سال بهش فکر میکنم ناراحت میشم
شما بودین ناراحت نمیشدین ؟
عیب نداره دیگه گذشته
نه بابا بی خیال چیزی نشد که اونها هم سلیقشون اونجوری بود
این خوبه بدتر وضع منه که ابرو برام نذاشتن و دارن پدرمو داغون میکنن سر ارث
عزیزم اول اینو بدون بایدی درکار نیست.اگه هم بخرن لطف کردن..دوما پولو دادی تا برات سیسمونی بخرن باید زودتر به مادرت میگفتی دست نگه دار تا بیام به سلیقه خودم بخرم
الان اومدن تو همین شهری که من زندگی میکنم .هم مامانم اینا هم خواهرم اینجا ازدواج کرده .بارداره .صبح ها بچشو مامانم میخواد نگه داره که بره سرکار به مک میگه هفته ای یکی دو روز هم تو تا شب نگه دار من کار های خونمو بکنم .منم خندیدم گفتم خودت نگه دار بچتو ببینی تو بچه داری بعضی وقتا آدم کم میاره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
