ببخشید یکم طولانیهولی توروخدا بخونید و کمکم کنید بعد از اینکه من و خانواده پسرعمه شوهرم رفتیم دیدن شوهرم و اونجا شوهرم و زن پسرعمه اش خیلی مشکوک بودن...مثلا شوهرم یهویی جلو من رمز گوشی زنه رو زد درصورتیکه اون رمزشو نگفته بود بهمون...یبارم منو الکی دک کردن وقتی رفتم برگشتم احساس کردمشوهرم یهچیزایی داره بهش میگه...گذشت تا اینکه دوروز پیش شوهرم اومد مرخصی..از همون روز که اومده مدام اصرار میکرد بریم خونه ی پسرعمم اینا منم بهونه میاوردم تا اینکه گوشی منو برداشت بجا من به زن پسرعمه اش پیام داده بود که امروز میریم پیشش ماهم وقت نشد صبح بریم عصر هم همینطور بعد دم غروب بلند شد حسابی تیپزد همون لباسی که براش خریده بودم و میگفتم همیشه بپوش ونمیپوشید رو پوشید و اصرار کرد بریمزشته بابا گفتم نه من نمیام..گفت باشه حداقل بریم خونه خواهرم چون توهمون محله است منم قبول مردم اونجا اصرارکه حالا تا اینجا اومدیم بیا خونه اینا بریم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بستگی داره آشناییش با گوشی و اینا چقدر باشه اگه شوهرت آشنایی نه چندان زیادی با این برنامه ها نداره پ ...
وای خیلی اشنایی داره...خدایا چرا به هر دری میزنم باز نمیشه...من نمیتونم تو این سردرگمی بمونم همش تپش قلب میگیرمغذا نمیتونم بخورم دعاکنبد اگهچیزی هست با نیست زودتر برام روشن بشه
عزیزم آروم باش به فرض که خیانت کرده باشه چرا حال خودتو خراب میکنی
اره دفعه دومشه...حالم ازش بهم میخوره..دفعه اول بهش گفتم چرا فکر کردی مریم خنگ تشریف داره که نمیفهمه چ غلطی داری میکنی...بخدا زورت میاد این همه سختی بکشی بعد اقا بیاد اینجوری جواب خوبیهاتو بده.