چیکار کردین دوس پسراتون اومد خاستگاری
رفتم خواستگاریش
چ بگم
از اول قرار به ازدواج بوده، کار خاصی نمیخواست
من كه معتادشم هنوزم
ولي ولم كردو رفت
امشب خيييييلي بهم فشار اومده بود ميخاستم پيام بدم بهش
ازاول عاشق همدیگه بودیم خودشم گفته بود بهم که قصدم جدیه ولی بچه بودیم هشت سال دوس موندیم بعد ازدواج کردیم
چندین دوس پسر داشتم همه خواستگارم بودن
ولی هیچ کدوم رو پسند نکردم شرایط همه هم عالی
وضع مالی توپ
هیییییچ کاری نکردم.فقط همین جواب میده.زندگیتو بکن، انگار نه انگار! جذاب تر میشی
اول اومد خواستگاری جواب نه خانواده شنید بعد دوس شدیم
😁 سپس بعد از چند سال دویاره به خواستگاری آمد
هیچی بعد یکسال گفت میخوام به خانوادم بگم گفتم باش بگو
برامن خیلی سخت بود همدیگرو دوست داشتیم وسط چندتا اتفاق پیش اومد داشت به مرز جدایی کشیده میشد اما من پاش موندم باخوبی بهش ثابت کردم ک خوشبخت میشیم
مال من ب ازدواج ختم شد ،دوازده ساله ازدواج کردیم.
همش باهاش قهر میکردم تا میگفت الو، میگفتم دیگه بمن زنگ نزن تا وقتی مامانت زنگ نزده، یعنی یه اوضاعی بودا 🤣🤣🤣🤣🤣
میخوای برا چی
یهویی شد پنج ماه دوست بودیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
