از اتفاقات خنده داری که تو عروسیتون افتاد بگین
حالا یا کار خودتون یا مهموناتون😁
روحیه مون شاد شه
ما عروسی نگرفتیم😁
اخیی
چون هنوز مجردیم
موقع ورود به تالار لباس عروسم گیرکردبه کفشم جلوی تورش پاره شدقشنگ توفیلم عروسی هم مشخصه خیلی بدشد ولی به روی مبارکم نیاوردم
ما رسم داریم بعد از آتلیه اول بریم خونه بابامون بعد خانواده ی داماد بوق زنان بیان دنبالم...تا از ماشین پیاده شدم سریع دویدم تو ..تازه خودم در ماشینو وا کردم...
از اول تا اخرش دعوا بود اونم ن دعوای معمولی با قمه شمشیر چاقو همه خونی بودن منم همش گریه کردم ولی چندجا از ته دل خندیدم مهمونا پاشون لیز میخورد با کله میوفتادن هنوزم که هنوزه یادم میفته اول بغض میکنم بخاطر مراسمم که خراب شد
من بچه بودم رفته بودیم عروسی ، لباس پوشیده بودم قشنگ خانمانه راه میرفتم وسط تالار،ب قول بچگیامون کفش تق تقی هم پوشیده بودم،تو ژست بودم ک یهو پاشنه کفشم سر خورد باکمر پخش تالار شدم 😐
من مجردم
ولیییی هیچ وقت یادم نمیرهههه عروسی خواهرم از پسره فیلمبردار خوشم اومده بود بعد دیدم این داره نگا میکنه منم گفتم ایول میخواد مخو بزنه با ناز اومدم رد شم پاشنه کفش پدر سوختم گیر کرد بین کاشیا تققققق افتادمممم پسره گرخید
ای خدا الانم یادش میوفتمممم خجالت میکشممممم
😭😂
ماهنوز عروسی نگرفتیم...ولی تو مراسم عقدمون انقدر استرس داشتم ک اسهال گرفته بودم وقتی وارد اتاق عقد دیدم ی عالمه جمعیت انقد دست پاچه شدم ک دست و پاچه شده بودنمو استرس داشتم ک دست شوهرمرمو ول کردم رفتم از دم باهمه روبوسی کردم😂فیلم بردار میکنم روبوسی نکن ی دست بده ب همع رد کن....آخرشم بله رو با بدبختی گفتمو گریم گرفت اصن دلم نمیخواد اون روز تکرارشه😒
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
