من خودم بابام وضعش متوسط رو به پایین بودیم
خونمون پایین ترین و بی کلاس ترین نقطه شهر بود😔 شهر که نه لب اتوبان بود خونمون
اما شوهرم وضع مالیش خوبه، دستمون به دهنمون میرسه
بچگی خودمو با بچگی دخترم مقایسه میکنم گریم می گیره
یه سال تابستون اومد و رفت منم بچه بودم در حسرت یک دونه آلبالو 😢 الان دوس ندارما البالو ام خب بچه بودم دلم می خواست. یا مثلا عاشق سالاد بودم و هیچوقت وسایلشو نداشتیم اگه ماه رمضونی چیزی مهمون بودیم انجا می خوردیم😔
دخترم وسط مرداد ماه گفت انار دلم می خواد شوهرم بدوبدو رفت انار براش پیدا کرد خرید😅انگار زن حاملس
یا اسباب بازی، ماشین شارژی، اسکوتر همه چی می خره براش
ما اون زمان آتاری دستی مد بود اونم نداشتیم😁
جهزیه نصفه و نیمه دادن برام سیسمونی هم تقریبا هیچ
تخت وکمد کالسکه اینا شوهرم خرید لباس اینام مامانم یکی دو دست لباس ایرانی بی کیفیت خریده بود😔 بقیشو خودمون خریدیم