سلام امروز ظهر رفتم خونه مادرشوهرم که پسر بزرگه خواهرشوهرم که ۱۷ سالشه بهم گفت اتو مو دارین گفتم اتو مو نمیکشه خرابه
بعد الان که منو شوهرم دوباره رفتیم پایین خونشون
پسره به شوهرم گفت دایی سشوارتون خرابه شوهرم گفت نه گفت زن دایی گفت خرابه بعدش شوهرم صدام کرد گفت که تو گفتی سشوار خرابه گفتم نه
پسره اون لحظه گفت تو گفتی خرابه من گفتم من گفتم اتو مو خرابه خیلی ناراحت شدم انگار تو جمع اجساس کردم مچ گیری بود یکم نشستم بعدش گفتم شب بخیر من دارم میرم خونه ام
شوهرم میگه ت اصلا نباید ناراحت میشدی
شما ناراحت نمیشدین