سزارین اولم بیهوش بودم، ازیه خواب کوتاه و شیرین بیدار شدم بچم تو بغلم بود و درد بعد از عملم بسیاررررررر کم،انگار شکمم پاره نشده بود
سزارین دومم بی حسی رو انتخاب کردم،از لحظه ای که امپول رو زدن حالم بد شد،تهوع شدید و سردرد عجیبی تو همون ثانیه گرفتم و لرز،داشتم میمردم برام مسکن تزریق کردن یکم بهتر شدم،خیلی عذاب کشیدم اصلا لذت دنیا اومدن بچم رو ندیدم،بعدم که بردن ریکاوری چنان لرزی داشتم که نگو هر چی پتو بود انداختن روم،بالا سرم بخاری اوردن ولی اروم نمیشدم
حالا که بردنم بخش دردام شروع شد انگار هر ثانیه چاقو وارد شکمم میکردن هرچی مسکن میزدن متوجه نمیشدم شیافی که ۶ ساعتی یبار باید بزنی برا من هر ساعت میزدن ولی هیچ تاثیری نداشت،خلاصه هر جوری بود تحمل کردم،وقتی ترخیص شدم اومدم خونه گردن درد و سردردم شروع شد با قوی ترین مسکن ها اروم نمیشدم فقط گزیه میکردم،تا ۱۰ روز مرگ رو دیدم