ببین عزیزم دو حالت وجود داره
حالت واقع بینانه اینه که اون آقا قصد ازدواج با شما رو نداره حالا یا به اندازه ی کافی دوست نداره یا ویژگی های مد نظرش رو نداری یا اصلا از اون دسته پسر هایی هست که ترجیح میده با دختر مورد انتخاب خانوادش ازدواج کنه
حالت خوشبینانه هم اینه که رفتار شما جوری بوده که احساس کرده بدون ازدواج کردن میتونه راحت با شما در ارتباط باشه و خب با خودش میگه چرا خودم رو درگیر ازدواج و تعهد و مسئولیت کنم
برای حالت اول راهی وجود نداره جز اینکه هر چه سریع تر این رلبطه رو تموم کنی وگرنه ی زمانی به خودت میای و میبینی که بیشتر از اینی که هست وابسته شدی و اون اقا هم یا در شرف ازدواجه یا دیگه نمیخواد باهات باشه
برای حالت دوم هم باید جدی و محکم جلوش دربیای
بگو اگر واقعا منو دوست داری ی اقدامی کن اگر نه من دختری نیستم که بدون ازدواج خودمرو علاف کسی کنم
همینطوری بهش بگو بذار فکر نکنه ارزشت انقدر پایینه که هر چی گفت قبول کنی و بدون هیچ تعهدی هم باهاش باشی
اونوقت اگر واقعا شما رو بخواد نمیتونه جداییتون رو تحمل کنه و پا پیش میذاره