تو زندگیم با شوهرم کوووچکترین مشکلی ندارم ولی کافیه برم خونه پدرشوهرم خداشاهده اولا عین پدر مادرم دوسشون داشتم میگفتم شوهرم ادم خوبیه بخاطر اینست که خوب تربیتش کردن دیدگاهم خوب بود بهشون ولی آنانند مشکل تراشیدن برامون انقد سر همه چیز باهامون دعوا کردن ومابرای احترا چیزی نگفتیم ریختم تو خودم الان بدنم موقع استرس و بحثشون میلرزه دیشب تولد شوهرم بود یه کیک خریدم دونفره بخوریم یهو دوست همسرم باخانومش سرزده اومدن خونمون ما بخاطر کرونا کسی رو دعوت نکردیم حتی بدون عروسی اومدیم خونه خودمون خلاصه امروز یه تکه کیک بردیم برا پدر مادر شوهرم وقتی وارد شدیم سلام دادیم جواب منو ک کلا ندادن نگاهم نکردن من با پررویی گفتم مادرجون کیک اوردم براتون گفت بردار ببر بده به همونایی که دعوت میکنی برو باهمونا خاله بازی کن پدرشوهرم داد و بیداد برید بیرون بیرونشون...ما و برادر شوهرم تو دو طبقه هستیم که مال پدرشوهرم امروز گفت از اونم برید بیرون برادرشوهرم اینا همییییشه هرکی میاد و میره میرن به پدرشوهرم اینا آمار میدن بخدا خسته شدم الانم دارم میلرزم اعصابم خرابه بقران دیوونه شدم
خودم روانشناسی خوندم ولی هیچکدوم از راها بهشون جواب نمیده خیلی زور گوهستن میگن زنت داره تو رو از ما میبره پس از خونم برید بیرون