وای بچها دیشب به شوهرم گفتم بریم کافی شاپ رفتیم دوری خوردیم خواستم پیاده شم یه مرده موها زنش گرفت میزدش یه پسره تقریبا دوساله داشتن چقد گریه میکرد رو موتور بود زنه فرار کرد از دست شوهرش رفت اون ور خیابون مرده افتاده بود دنبالش این قد حالم خراب شد اصلا نتونستم تکون بخورم خدایا داریم به کجا می رسیم دلم برا دختره کباب شد شوهرش با موتور افتاده بود دنبالش ولش نمیکرد