سلام بچه ها میخوام تجربه ی سقطم و بگم چون شاید بعضیا موقعیت من براشون پیش بیاد خدایی نکرده..من بعد از چهار سال نذر و نیاز و عمل و بیمارستان بالاخره موقع ای که فکرشم نمیکردم بی بی چکم مثبت شد انقد شوکه بودم که فقط گریه میکردم حالم خوب بود فقط حالت تهوع داشتم که عاشق همین حالت تهوع هام بودم چون آرزوشو داشتم با شوهرم واسش کلی نقشه کشیدیم چه آرزوهایی شوهرم انقد خوشحال بود و بهم توجه میکرد رو ابرا بودم..منم از ذوق به خانواده ی خودم و شوهرم گفتم بعد از اینکه جواب آزمایشم مثبت شد..تا اینکه روز سونو گرافی فرا رسید ومن واسه شنیدن صدای قلبش داشتم پرواز میکردم شوهرم میگفت اگه نذاشتن بیام داخل صدای قلبشو برام ضبط کن ولی گفتن که نه میشه گوشی برد نه همراه..من رفتم داخل دکتر گفت هیچی نمیبینه بجز ساک که ۷میلیمتره الان شما ۵هفتته و باید۲هفته دیگه بیای..منم باز منتظر موندم..ولی از فرداش خون ریزی کردم و من با شیاف به لک قهوه ای تبدیلش کردم و خوشحال بودم که قطع میشه تا هفته ی  ۶رسیذ من من همچنان لک داشتم..شب شد و رحمم درد گرفت یه درد خیلی وحشتناک و لک قهوه ای من تبدیل به خون شد از درد رفتم درمانگاه همین که از ماشین پیدا شدم احساس کردم یه لخته ی بزرگ ازم خارج شد ودردم کم شد..یه لخته ی کیسه مانند سفید بود و داخلش هیچ جنینی نبود..من یک هفته ی تمام گریه کردم ولی خب الان تصمیم گرفتم قوی باشم چون خدا بعد از هر سختی ای یه پادشاه خوب میده و من مطمئنم سال بعد صاحب که بچه ی ماه میشم...شماام امید وار باشید