یه بار به یکی از دوستام کمک کردم مچ شوهرشو گرفت.اونم چون مطمین بودم به نفع جفتشونه ولی در کل خودم به شخصه تو کار هیچ‌کس سرک نمیکشم
اومدم مچ گیری کنم مچ خودم گرفته شد منو همسرم کلا عادت به چک کردن هم نداریم ولی یه روز هی همسرم سرش تو گوشی بود منم میپرسیدم کیه اذیتم میکرد رفت حموم حس فوضولیم بهم غلبه کرد رفتم دیدم پیاماشو و گالری و تلگرامو همه جارو قشنگ گشت زدم😅
بعد دیدم همسرم چند دقیقه بعدش گفت تو که دیدی داشتم اس میدادم انصافا تو گالری رو دیگه چرا گشتی حالا منم تیریپ حق به جانب گرفتم که آره کی گفته تو که میدونی من از اینکارا نمیکنم گفت توله خب پنجرهای گوشیمو نبستی معلومه کجاها رفتی😶😶😶
من یه باربه شوهرم شک کردم
با جاریم رفتیم سمت خونمون
خونمون تو یه باغ بود با کمک جاریم رفتم رو دیوار
که مچ شوهرمو بگیرم ،مچ برادرشوهرمو گرفتم
مخم هنگ کرد ،از دهنم در رفت گفتم این اینجا چکار میکنه😳😳😨
حالا جاریم یعنی زن همون برادرشوهرم
هی میگفت کی؟؟؟؟
کی اونجاست؟؟؟
دستمو بگیر بیام ببینم 😰😰
با یه بدبختی قانعش کردم محل رو ترک کنیم 😆😆😆
هرچند داشتم برادرشوهرمو دعوا میکردم فهمید
اما خب نگذاشتم ببینه 🤪🤪
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
