2777
2789
عنوان

خونه ازدواج قهر یکی بیاد

218 بازدید | 18 پست

قبل ازدواجم فامیلای شوهرم میومدن خاستگاری پدرم میگفت نه بالاخره بااصرارو پافشاری ازدواج کردم وقتی وارد خانوادشون شدم فهمیدم خبری از حمایت پدرمادرش نیست حتی ماشینم نداشت و مادرش میگفت خودتون بخرین گفتن خونه بزرگ ووشیکی داریم رفتم دیدم یه ساختمون چند طبقه بیست سال ساخت بدون بازسازی دارنومستاجرهست هر سری یجاش خرابه میرن درست میکنن مادرشوهرم جای ددگ خونه خرید واس خودش وواون پایین شهر پرازمعتاد و دزد هستن،الان میگن این خونه ونمیخاین برید مستاجری ‌،(از قصد میگن که بعد یکی دوسال خسته شیم برگردیم) چون ب بقیه فامیلاشون پیشنهادومیدن بچهاتون برن مستاجری پشیمون میشن بازمیان بزارین یکم سختی بکشن،

چون خودشون از صفرشروع کردن ،فقط میگن مانداریم برای شما ولی برای خودشون دارن ،میگه مگه کسی ماروحمایت کرد ،سه تا برادرند مادومی هستیم اونم تو اون ساختمونه با زن و بچش اونم چندساله میگه اون ساختمونوبفروشین جای دیگ بخرید ایناقبول نمیکنن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خو برید مستأجری از منت کشیدن برا اینا که بهتره

خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن

پدرشوهر منم کمک نمیکرد میگفت از گوچیکی پدری نداشتم برام پدری کنه بهم کمک کنه بچه هامم مثل خودم به همه جا برسن .مادرشوهرم دمش گرم گفتش تو پدر نداشتی اونا خو دارن پس براشون پدری کن ...

بعد اون یه طبقه خونشو داد ما بشینیم تا صاحب خونه شیم

ما هم هیچکی کمکمون نکرد حتی برا مراسم عقدی که داشتیم با اینکه  داداشای شوهرم پول داشتن حمایتی از ما نکردن شوهر من تازه سربازی تموم کرده بود چند ماهی بود سرکار میرفت خلاصه دو ساله داریم زندگی میکنیم هر وقت ازشون کمک خواست پشتشو خالی کردن. پول دارن ولی دریغ از حمایت

پدرشوهر منم کمک میکرد میگفت از گوچیکی پدری نداشتم برام پدری کنه بهم کمک کنه بچه هامم مثل خودم به همه ...

خوش به حالت پدرشوهر من یه دونه قاشق هم به ما نداد, شکر خدا کم کم با قرض و قوله زندگیمونو ساختیم الان میاد میپه شما دارین باید خرج منو بدین حالا خودش کلی زمین و دو تا خونه داره یکی از, خونه هارو برا پسر کوچیکش که نجرده خریده فکر کن ببین این بشر وقدر پر روه

اون موقع میومدن خاستگاری میگفتن براش خونه وماشین میخریم حتی شوهرمم میگه بمن میگفتن ک زن بگیری حمایتت میکنیم ولی زدن زیرش میگن نداریم ، 

الان شوهرم سه تا وام گرفت ، حقوقش نمیرسه اصلا، بعضی موقع از من پول میگیره ،پدرم گفت پول میدم خونه بخرین با پول شوهرت جمع کنین نمیدونم چیشد دیگ نداد ، من تحمل بی پولی ووندارم پدرم هیچوقت سخت نگرفت بما نمیگه این پولو چیکارکردی یانکردی خانواده شوهرم خسیسن حتی نون میخرن ب تعداد روزاشون ، زندگی مابااینا از زمین تااسمون فرق داره ،پیش مردم خیلی خوبن میمن کی باشن ولی داخلشون افتضاعه ، من از نظر خانوادگی خیلی سرترم ،حتی اصالتمون ،همه تعجب کردن وقتی ماباین خانواده وصلت کردیم پدروپدربززگش کارگرمن پدربزگم خان زاده .اصالت ندارن حداقل رفتارشونوودرست نمیکنن همهومیدونن خسیسن ماگوش نکردیم،الان من میخام قهرکنم نرم خونشون و ی دعوای بزرگ راه بندازم براموخونه بخرن (البته عمرا بخرن) اینکاروبکنم؟

چند بار باشوهرم بحث کردم میگه ندارم باپدرمادرشم بحث کرد ،پدرمادرمنم خاستگاری چیزی نگفتن ،الانوقهرکنم یانه؟

یسال عقد کردیم؟

اون موقع میومدن خاستگاری میگفتن براش خونه وماشین میخریم حتی شوهرمم میگه بمن میگفتن ک زن بگیری حمایتت ...

با قهر چیزی درست نمیشه که .ولی اگه زمان خاستگاری وعده دادن باید روی حرفشون بمونن .اینو خانوادت تا قبل اینکه برین سر زندگی تعیین تکلیف کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز