همه پدر و مادرا از خداشونه بچه هاشون کتاب بخونن ولی من هروقت که کتابم و پستچی میاره بابام همش چکش میکنه ک ی وقت کتاب نامناسبی نباشه
چرا واقعا؟سر هر چیز کوچیکی بهم گیر میده
میگه برو کتابای خودمون و بخون میکم من از کتابای مذهبی خوشم نمیاد میگه واقعا متاسفم برات
کی پدر و مادرا میخوان بفهمن شخصیت هرکسی یه جوریه و لزوما نباید بچه کپی پدر و مادرش باشه بابا دو تا ادم متفاوته و حتی با اثر انگشت های متفاوت
این تفاوت عقیده بین خانواده و فرزند دیگه داره کلافم میکنه
چند سالته
کدوم شهری؟
خب روت حساسه عزیزم زیاد پا رو دمش نزار
نگو خوشم نمیاد بگو اونا رو هم میخونم ولی دوس دارم تنوع داشته باشه
هر وقت خودت مادر شدی میفهمی یه والد چقدر دغدغه اینو داره بچش تو راه درست قدم برداره.
درسته الان بنظرت گیر الکی میاد اما بنظرم پدرت دوستت داره.فقط سلیقتو نمیتونه بفهمه.منم باشم بچم کتابی سفارش بده چک میکنم ببینم چی گرفته
سخت نگیر به هر حال پدر و مادر هستن چون دوست دارن بهت توجه میکنن خودت هم بچه دار بشی به بچه ات حساس میشی همه همین هستن فقط مدلشون فرق داره
از رو علاقس.ندید هم میگم نوجوونی.تو سن و سال شما طبیعیه اینکه انقدر حس کنی از خانواده متفاوتی
والا بخدا
مامانم اینجوری نیست مامانم خیلیم خوشش میاد بیرون بره اگه از کتاب فروشی رد شه زنگ میزنه ازم میپرسه کتاب میخوام یا ن
ولی بابام اصلا اینا رو نمیبینه همش میگه بچه های مردم بچه های مردم
میگم من با بچه های مردم دوستم میشناسمشون میگه نه اینجوری نیست
هیچکسی تو دنیا نیست که بگه من عقل کل نیستم
من به شخصه خودم بعد از ۲۵ سالگی فهمیدم خییییلی چیزارو نمیدونم.
هههههههه
خنده داره ولی تا قبل اون فک میکردم وای من چقد عاقله هستم و هیچکس اندازه من بینش و بصیرت نداره.
تازه الن که ۷ ساله متاهلم هرکاری میخوام انجام بدم با شوهر و حتی مامانم مشورت میکنم
