2777
2789
عنوان

بچه ها

5357 بازدید | 419 پست

سلام به همه

بچه ها ازتون دلگیرم...

انقدر واسم عزیرید ک حد نداره، اگ دیگه نمینویسم چون دیگه توانشو ندارم

انقدر از اون اتفاق های اون مدلی براتون نوشتم بینمون اتفاق افتاده ک حد نداره

میام سایت یادش میفتم اضطراب میگیرم

هفته پیش مدیر نبود اومد سرکشی اتاقمون. به محض اینکه وارد شد سرگیجه گرفتم

چند دقیقه موند و بعد رفت بیرون از اداره. سر گیجه ام شدید شد. کل ادازه متوجه شدن و تا نیم ساعت بالا سرم بودن

عصرش باز با اون حالم ب شوق دیدنش رفتم اداره. اومد باز اتاقم .سرباز امریم بود کلی گپ زد

فرداش دیدم نا ندارم صبح بهش پیام دادم مرخصی گرفتم

ظهر پیام داد گفت ی مسولیت میخاد بهم بده گفنم باشه

شب ساعت ۱۲ پیام داد سلام حالتون خوبه گفتم خوبم خداروسکر


دیدم اون باز نپرسید چت بود و منم نگفتم و یکم از اداره گفت و تمام


فرداش از سرباز امریه شنیدم ک رییس اون روز ک مرخصی بودم مثل اینکه میفهمه حالم روز قبلش بد شده بود. اون روز ک مرخصی بودم از سرباز حالمو پرسید

مطمینم هر خانومی غیر من بود ز میزد بهش

ازش متنفرم

میخام بزارمش بیرون از زندگیم

اگ سایت نمیام بدونین حالم خیلی بده

دعا کنین برگردم ب روزهای قبل از اون 

سلام عزیزم امیدوارم حالت بهتر بشه ایقد از دستت ناراحت بودم ولمون کردی ی دفعه ای😢😢

باور کن هرروز سر میزدم نبودی آاااای حرص میخوردم نری دوباره تا چندوقت دیگه نباشی 


یعنی دلم میخواد برم خفش کنم ایقد ک این قاضیه حرص آدمو درمیاره با این رفتارای ضدونقیضش ـ

ولی تو ب فکر سلامتی خودت هم باش اینطوری ک اون اقدامم بکنه تو جونی برات نمونده بخوای ادامه بدی 

سلامتی خودتو بذار اولویت زندگیت گلم 

بودن تو دلیل نمی‌خواهد؛ تو خودت دلیل بودنیبودن من را دلیل باش.
سلام عزیزم امیدوارم حالت بهتر بشه ایقد از دستت ناراحت بودم ولمون کردی ی دفعه ای😢😢 باور کن هرروز س ...

کاش توانشو داشتم واستون مینوستم

هر لحظه حس میکردم داره بهم پطشنهاد میده

رییس چرا باید ۱ شب ۱۲ شب از دغدغش پیش  کارمند مجردش بگه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کاش توانشو داشتم واستون مینوستم هر لحظه حس میکردم داره بهم پطشنهاد میده رییس چرا باید ۱ شب ۱۲ شب ا ...

حرف درستو کویر زد

پیش خانوما خودشیرینیه...

عین ی خر کار کردم فقط واسش

هر جور میخام خودمو قانع کنم ک منو نمیخاد. نمیتونم از ارتباط چشمیش ک انگار باهام حرف میزد چشم پوشی کنم

سلام سپیده جان چه خوب که برگشتی... آخرین بار گفتی هدیه شو بهش دادی و یه حرفایی بینتون رد و بدل شده... اونا رو بگو.... سپیده تو چرا منتظری این رئیس زود ازت خواستگاری کنه.. شاید میخواد یه مدت آشنا و دوست بشه... بنظرم از این فرصت استفاده  کن... مشاوره بگیر و مطالعه کن که چجوری میتونی کاری کنی بهت پیشنهاد آشنایی برای ازدواج بده

حرف درستو کویر زد پیش خانوما خودشیرینیه... عین ی خر کار کردم فقط واسش هر جور میخام خودمو قانع کنم ...

تو عشقت نسبت ب اون ی عشق پاک ونابه همینم باعث شده این همه بچها پیگیرت باشن گلم 

اسم کویر رو آوردی یادم افتاد جقدر حرص میخورد نمیدونه تایپیک جدید گذاشتی


بودن تو دلیل نمی‌خواهد؛ تو خودت دلیل بودنیبودن من را دلیل باش.
کاش توانشو داشتم واستون مینوستم هر لحظه حس میکردم داره بهم پطشنهاد میده رییس چرا باید ۱ شب ۱۲ شب ا ...


من هنوزم میگم این معلوم نیست باخودش چندچنده ی گیری داره تو کارش حالا چیه اون گیر الله واعلم و الا تو رفتاراش محبت وعلاقه موج میزد مگه اینکه خیلی بازیگر قهاری باشه بتونه اون ارتباط چشمی ک تعریفشو کردی برقرار کنه والا با تعریف تو دل ما لرزید چ برسه ب تو ک مخاطبش بودی

بودن تو دلیل نمی‌خواهد؛ تو خودت دلیل بودنیبودن من را دلیل باش.
من هنوزم میگم این معلوم نیست باخودش چندچنده ی گیری داره تو کارش حالا چیه اون گیر الله واعلم و الا تو ...

پسرها تو این دور و زمونه زود برای ازدواج تصمیم نمیگیرن... علاقش بنظر من هم معلومه ولی قصدش برای ازدواج مشخص نیست.

سپیده من تو کتاب زنان زیرک خوندم که اگه پسر بفهمه دختر قبل از اون و بیشتر ازون عاشقه دلسرد میشه چون ...


یه اقایی بهم گفته بود ذات مرد شکارچیه و میخواد طعمه دندون گیر به دندون بگیره نه یه تیکه اجر مطلقا منظورم به سپیده نیستا قصد جسارت ندارم 

خودم میگم زیاد سخت و سفت بودن برای مرد خوب نیست نه خیلی آویزون نه خیلی مغرور حد وسط و نرمال مردهای الان ببینن این طعمه نشد میرن سراغ بعدیها و بعدیهای پیشنهادی

اینم یا کسی تو زندگیشه گیج شده نمیدونه رو کدوم مانور بده اون یا سپیده یا فقط ذهنش معطوف به سپیده هست داره وسواس بخرج میده هی سبک سنگین میکنه حلاجی میکنه و آنالیز طی زمان که ببینه چی میشه حرفم که نوک زبونش گیر کرده

من هنوزم میگم این معلوم نیست باخودش چندچنده ی گیری داره تو کارش حالا چیه اون گیر الله واعلم و الا تو ...


اره تکلیفش با خودش معلوم نیست چون یا کسی تو زندگیشه حالا مجازی غ مجازی بالاخره اونم پسره و نمیشه چون قاضیه دوست دختر نداشته باشه یا یکی یا چندتا کیس پیشنهادی از سمت خانواده و دوست اشناها داره درگیر بررسیشونه و از اینورم تو ذهنشم پاک مجذوب سپیده شده یا گزینه اخر نمیخواد خودش اسیر دل کنه چون فکر میکنه شاید مانع پیشرفتش بشه میخواد اول قله های موفقیت به اون بالا بالاها صعود کنه بعد بره سر ازدواج

این وسطم قشنگ گیج شده کدوم برگزینه

از اینور ارتباط چشمی برقرار میکنه بیمحابا چون خوشش میاد از طرف

از اینور یک نصف شب پیام میده 

من حس میکنم درسته چونش گرمه حسابی فک میزنه 

 ولی چون ارتباط عاطفی اینچنینی چون با جنس مخالف نداشت بلد نیست زبون بریزه طرف با حرفاش خام کنه 

به این موضوعات میرسه حرف نوک زبونش گیر میکنه نمیدونه چی بگه قفل میکنه 


من اون تاپیکش اومدم جوابت بدم که آره چقدر لوسه دیگه نمیاد گفتم برم ببینم تاپیک جدید زده که دیدم زده 



کاش توانشو داشتم واستون مینوستم هر لحظه حس میکردم داره بهم پطشنهاد میده رییس چرا باید ۱ شب ۱۲ شب ا ...


عزیزم همیشه خدا یه جای کار میلنگه هیچوقت چیزی که میخوایم قشنگ پیش نمیره آدم جون به لب میشه 

من حس میکنم این با این سن کمش که اومده قاضی شده برخلاف پسرای همسن سال خودش که چندین و چند دختر بالا و پایین کردن این چون با هیچکی نبود بلد نیست چطور ارتباط عاطفی با جنس مخالف برقرار کنه چون همش سرش تو کتاب درس و ازمون بود خداییش کشکی که قاضی نشد اون زمانی که بقیه دنبال بطالت بودن این دنبال علم و درس و این چیزا بود

ببین  آره اونجوری ساعتها وایمیسه با شما بقیه همکارای زن ساعتها فک میزنه میگه میخنده بذله گویی میکنه هرهر کرکر راه میندازه ولی پای عمل برای بیان حسش که میشه لال مادرزاد میشه 

از طرفی میاد پیش خودش میگه الان تو پیام کار یسره میکنم یه اشاراتی میکنم از اونور حرف نوک زبونش گیر میکنه دستش فلج میشه که تایپ کنه

ساعت یک شب پیام دادنش برای بحث کاری ساعت نرمالی نیست اینو دیگه خودت بهتر میدونی 

ولی گفتم که مردده تو برزخ گیر کرده یا رو تو مردده که نکنه بگی نه ردش کنی ضایع شه یا کیسهای پیشنهادی از اینور اونور تو ذهنش رژه میرن یا میخواد بره به نوک کوه تو زمینه کاریش یا کسی تو زندگیشه 

ببین من قبلا یه برداشت اشتباه دربارش کردم هی داری تعمیم میدی اهل لاس و لیس نیست اگه بود زیرپوستی یه پیشنهادایی غیرمستقیم بهت میداد دیگه اونهمه فرصت


حالا چرا انقدر استرس داری که ضعف و سرگیجه میری هی خودت ضعیف چرا نشون میدی 

خیلی تو دید اون رفتی تو موضع ضعف 

یکم قوی باش دختر 

هدیه دادی چی شد چی گفت 

سف و سخت نباش اخم نکن بهش جدی نباش میبینش فرار نکن راهتو کج نکن همه اینا اونو مصمم میکنه تو اینکه نمیخوایش لابد


کاش توانشو داشتم واستون مینوستم هر لحظه حس میکردم داره بهم پطشنهاد میده رییس چرا باید ۱ شب ۱۲ شب ا ...


یکم به دغدغه هاش پر و بال بده بسطشون کن یکم همفکری کن راهکار بده تا کم کم بچه حرف بیاد 

آخه از اینورم ساعت دوازده یک شب اونم الان تو فصل پاییز که اون ساعت همه خوابیدن کدوم دوست اجتماعی از دغدغه هاش پیش جنس مخالف حرف میزنه مگر اینکه گلوش گیر کرده باشه 

گیر کار کجاست خدا داند


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز