2777
2789

دوستان من یکسال و چندماهه عروسی کردم غریبم هستم پارسال شهریور عروسی کردم چند روز بعد از عروسی مامانم اینا پاگشامون کردن فاصله شهرامونم زیاده شوهرم گفت بدهکارم و باید بمونم کار کنم آخه الان فصل کارمه و از این حرفا من تنها رفتم بعدش تو زمستون خانوادم اومدن دیگه من نرفتم به خاطر کرونا تا اردیبهشت باز تنها رفتم به خاطر کرونا وضعیت کاری همسرم به هم ریخت نمیتونست کارشو تعطیل کنه بیاد همرام حالا پدربزرگم فوت کرده مراسمی که ندارن گفتم به خاطر بابام بریم خونه بابام حالا شوهرم اصلا حرفی از رفتن نمیزنه به نظرتون بهش بگم بیا بریم یا خودم تنها برم؟ از طرفی کروناست میگم نیاد بعدا یه چیزیش بشه دیگه کی جواب خودش و خانوادشو میده از طرفی به نظرم خیلی بی احترامی کرده که تا حالا باهام نیومده تو خونه بابام حس میکنم جلو هر دو خانواده کوچیکم کرده تورو خدا بیاید منطقی نظر بدید من چیکار کنم الان

طبق قانون جذب در تاریخ 9/9/99 یه شغل عالی دارم

من تهرانی هستم وساکن یک شهر دیگه ـ دو سال و نیمه ازدواج کردم . و سالی یکی دوبار رفتم تهران . اونم تنها . اغلب مادرم میاد پیشم .فقط یکبار همسرم اومد تهران اونم برای زایمانم بود .  اونجا هم شرایط کاری رو درک  میکنن . اولویت وضعیت همسرت باشه . حالا که اینطور شده همسرت باید با پدرت تماس بگیره و بگه اگه کمکی از دستم برمیاد هر جوریه مرخصی بگیرم خدمت برسم و فلان .... احتمالا اونا بگن نه نیازی نیست بیای و ... 

باردار نيستم تيكر تولد چهار سالگي پسرم♥️🧿♥️♥️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به نظرم تنها نرو هر دو با هم تلفنی تسلیت بگین چون اگه مریض بشه خدای نکرده از جای دیگه هم باشه میفته پای تو

ولی دفه ی بعد حتما ببرش انشالله این بیماری جمع شد

به هیچ وجه تنها نرو که عادت نکنه

السلام علیک یا ربیع الانام و نضرةالایام                          سلام بر تو ای بهار خلایق و خرمی روزگاران                               بهار۱۴۰۲

همسر منم اوایل اصلا با خانوادم رفت و آمد نداشت حتی با این که فاصله ای نداشت خونه هامون برای عید پدربزرگم نیومد و خانواده ماهم به شدتتت رسم و رسوماتی همش میگفتن علی کجاس 

منم اوایل بچه بودم و رفتارایی کردم که همه چی و بدتر کرد اما الان خدارو شکر همه چیز خوب شده 

کاری که من کردم اولا این بود که جوری با خانواده شوهرم رفتار کردم که دوست داشتم با خانوادم رفتار بشه و اونم که چیزی میگفت یا تشکر میکرد میگفتم این چه حرفیه مثل خانواده خودمن کاری که برا اونا میکنم برای خانواده توام میکنم 

دوما همش هر تعریف کوچیکی ک ازش میکردن و بهش میگفتم میگفتم سراغتو میگیرن یا داداشم میگفت دلم برا علی تنگ شده خلاصه خیلی بالا میبردمش 

سوما هر وقت که میمد خونمون بهش میرسیدم و توجه میکردم و بعدش که برمیگشتیم اگر برخورد بدی هم داشت به روش نمیوردم و به جاش کوچیکترین برخوردش هم ک خوب بود یا اصلا بابا اومدنش تشکر میکردم کلی(و خیلی هم سخت بود این کار😐) 

گاهی اوقات که دوتایی حالمون خیلی خوب بود ب دور از غر غر کردن و طول دادن بحث بهش میگفتم ک دوست دارم ی روز بریم خونه مامانم اینا یا دعوتشون کنیم 

کلا همه مردا با محبت نرم میشن همشون رگ خواب دارن و دستت میاد فقط سیاست داشته باش و بدون دعوا راه حل نیست و مطمئن باش ب مرور زمان حل میشه 

الانم اگر حتی تماس بگیره و تسلیت بگه و عذر خواهی کنه کافیه بهش اصرار نکن تا بعدا ب مرور زمان خودش بخاد بیاد 

الان شوهر من یجوری شده ک همش میاد خونه ما و یعالمه هم تو کارای فنی و تعمیراتی و مالی کمک خانوادم میکنه کاملا هم ب خواست خودش این کارو میکنه در حالی ک قبلا اصلا حتی دعوت میشد حاضر نبود بیاد و خمش میگفت کار دارم

ببخشید طولانی شد خاستم حق مطلب ادا بشه 😬😬😬 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز