درسموبخاطرازدواجم ازدست دادم بخاطریه سری مشکلات...رشتمم دوست نداشتم...دلم میخاست هنربخونم یابرم رشته موسیقی امابابام نزاشت....بخاطرفرارازدست بابام ازدواج کردم خداروشکرشوهرم بینظیره شکرخدا...بعدازدواج گفت بیاهزینشوبدم درستوادامه بده
امامن دیگ دل ودماغشونداشتم حالم بدبود
بعدزایمان افسردگی گرفتم احساس پوچیم شدیدترشد..فهمیدم ک من ادم خونه موندن وبشوربساب وبچه داری نیستم اینامنو راضی نمیکنن...دوست دارم یه رشدی کنم ی حرفه ای چیزی..اما نمیدونم چه کاریبایدبکنم
تمام علایقموازدست دادم یه زمانی باشنیدن صدای سازموسیقی ازاین دنیاجدامیشدم
اماحالا هیییییچ علاقه ای ندارم...شدم ی مرده متحرک..حسودیم میشه ب ادمایی ک یه علاقه ای یه هدفی دارن وبراش تلاش میکنن
کاش منم ی هدفوعشقی داشتم تاخودموبراش ب آب وآتیش میزدم..امانمیدونم چیکارکنم..کسی میتونه راهنماییم کنه؟؟؟؟؟کسی مثل من بوده؟؟؟