2777
2789
عنوان

از چه حیوونی خاطره بد؟😬

| مشاهده متن کامل بحث + 230 بازدید | 43 پست

ما خیلی بچه بودیم روستا پدریم بودیم با دخترعمه هام شب بود سگ دنبالمون کرد چنان میدوییدیم😂یهو ی جوب بود پا‌دختر همم رف توش 😂میترسیدیم برگردیم بکشیمش بیرون 

یادش بخیر چ دورانی داشتیم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

از همه ی حیوونها میترسم حتی جوجه رنگی🤦‍♀️

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم

من با جوجه و خروس و اینا...یبار یه جوجه رو دنبالش کردم افتاد تو چاه دستشویی...بعد یبار هم جایی بودیم از پله اومدم پایین مستقیم لگد گرفتم رو جوجه های بیچاره

دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏

از مارمولک متنفرم یه بار یه مانتو از اینا که جیب خیلی بزرگ داره پوشیده بودم از رو درخت افتاد تو جیبم تا اومد بیچاره راه فرار را پیدا کنه واز شر من خلاص شه فکر کنم همخودم هم مامولکه یه چندتا سکته ناقص زدیم 

آجیا واسه پسرم دعا کنید مشکلش رفع بشه خیلی حالم خرابه 😥😥😥 دعا کنید ناامید نشم 🙏🙏🙏خدا بچه سالم و صالح نصیبتون کنه 😭😭😭🌹🌹🌹🌹

هیچی بجز سوسک منو تا مرز سکته قلبی و مغزی نمیبره 😂

پاسخ افرادی که در کامنت ها فقط بدنبال دعوا، برنده شدن در بحث به هر قیمتی یا تحمیل عقایدشون به شما هستند رو ندهید چون حرف زدن با اینگونه افراد هیچ سودی برای دوطرف نخواهد داشت جز اینکه شما دو دستی آرامش خودتون رو به افراد انرژی خوار می‌دهید. با یک کارت کتابخانه بیش از گواهینامه رانندگی میتوانید به جلو حرکت کنید 📚 با افتخار یک وجترین هستم🥦 به مخلوقات خداوند عشق بورزیم 🙏 با حیوانات مهربان باشیم🐄🐖🐑🐅🐕🌳🌷🌳 دانشجوی علوم پایه ⚗️💊

سگ😬 کلاس پنج ابتدایی بودم با دختر عموم شب از خونه دوستم میومدیم نزدیکای خونه که بودیم روبه رو داخل یه زمین حدود بیست تا سی تا سگ نمیدونم چرا انقدر زیاد حمله کردن سمتمون😵😵😱 اما خداروشکر فاصله زیاد بود ما سریع در زدیم همسایه طبقه بالایی در باز کرد سریع پریدیم تو خونه از ترس داشتم سکته میکردم😵😭😭😫

مار تو دستشوئی گیرم انداخت نه راه پیش داشتم نه راه پس

رو چارچوب در بود😂😂😂

تو صفحه سوم این تاپیک با اسکرین روش گذاشتن عکس لینکی هست  اگه به دردتون خورد واسه من یه صلوات بفرستین بلاخره منم خاله شدم🤩                                                                از محبت خارها شاخ میشوند😒اون قدیما بود گل میشدن😏.        مثل دریا باش آشغالارو پس بزن🌊.                                             حوصله بحث منطقیو داری ریپ بزن ولی اگه میخوای حرفتو به کرسی بنشونی من حوصلتو ندارم😒  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792