مادر من و خاله هام سه تا بودن تو خونه
هر هفته خواستگاری بود خونشون
پسرای محل منتظر میشدن یچیز تو خونشون خراب بشه بدو بدو بیان کمک کنن😂😂
سه تایی کتاب میخواندم رمان میخواندلباس های همو قرض میگرفتن
میرفتن خرید
من که خودم خواهر ندارم ولی برای دخترم ی کارایی میکنم😁✔️