من تازه زايمان كرده بودم تنها توي خونه خوابيده بودم ظهرم بودم يك دفعه ايي خواب ديدم دم غروبه هوا تاريكه منم توي بيابون تنهام دورم پراز ادماي سياه پوش هستن بعد خيلي وحشتناك بود بيدار شدم نميتونستم تكون بخورم نه حرف بزنم نه پلك بزنم به هر زوري بود گفتم بسم الله الرحمن الرحيم تا تونستم تكون بخورم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
يه بارم چند سال پيش ماه رمضان بود سحر بيدار شده بوديم بعد از اينكه سحري خورديم و نماز خونديم چراغا رو خواموش كردم برم بخوابم همين جور همه جا تاريك بود رفتم توي اتاق يك دفعه ايي يه ادم سياه ديدم جلوم وايساده فقط مردم