2777
2789

این داستانی که میخوام بگم حدودا مال ۱سال پیشه وقتی برای اولین بار برام خواستگار اومد خانواده هامون صحبت کردن و قرار بر این شد که من و اقایی که برام اومده بود خواستگاری بریم بیرون صحبت کنیم...من اماده شدم ساعت حدودا ۹شب بود این اقا اومد دنبالم منم با یه تیپ فوق العاده شیک و لاکچری رفتم بیرون و تو ماشینش که دیدم به به اون اقا چه تیپی زده دقیق باهم برابری میکردیم گفت کجا بریم؟گفتم هرجا خودتون میدونین رفتیم یه کافی شاپ فوق العاده با کلاس تو بالاشهر وقتی نشستیم گارسون اومد گفت چی میل دارین؟من تو فیلما دیده بودم وقتی یکی میخواست فوق العاده کلاس بزاره قهوه سفارش میداد منم اصلا تا اون موقع قهوه نخورده بودم خیلی بدم میومد هیچی فاط باکلاسی برداشتم گفتم لطفا یه قهوه ترک گارسون گفت کیک همراهش بیارم گفتم نه ممنون ترجیح میدم قهومو بدون کیک و تلخ بخورم اون اقاهم کاپو چینو سفارش داد ما یکم صحبت کردیم تا قهوه من و کاپو چینو اون اقارو اورد کنار قهوه من شکلاتم اورده بود

(بخونید تا بقیشو زودی تایپ کنم بزارم)

ته دیگ عشق اول را هرچقدر که بسابی چه با اسکاج دوست داشتن های بعدی چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن های بعدی از دلت  پاک نمیشودحالا تو هی بساب و از صدای ناهنجارش سردرد بگیر ...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب خوندیم

همه میگن که به خاطر دعای شما دوستان نی نی سایتی،حاجاتشون برآورده شده.دوستای خوب و همیشه مهربونم،میشه من هم مهمون دعا و صلوات تون کنید؟فدای نفس های گرمتون ♥️⁩⁦♥️⁩

خب

gisoo1377♥️ژیناگلمن♥️دلوینت♥️khodaya_mer30♥️ اییلشاه_چهارم♥️نیکی0♥️نیکاگلمن♥️ تارا1392♥️قمرخانوم_پنجه_طلا♥️مامان_گندم_کوچولو♥️ 1378sahar♥️حدیثوو♥️آیلین_سابق♥️بریتنی♥️nafasبلای2♥️کاپ_کیک_عصبانی♥️دختر_مهربون_باادب♥️لیلین44♥️ پرنسس_رویاهام♥️فرنازحبیبی♥️ آیسان234♥️fateme_banoo♥️هلو_شیرین_آبدار♥️ چشمون00000سیاه♥️دخی_شیطوون♥️parvaz8177♥️ نسرین322♥️ مبینا_هستم♥️ ♥️kchikurd♥️fereshte1994 ♥️آناتا♥️ vanellope ♥️elahe1992

اون اقا گفت بفرمایید میل کنید منم گفتم ممنون و قهومو برداشتم وای چشمتون روز بد نبینه یه قلپ خوردم هنوز قورت نداده بودم انقدر تلخ بود یه یهو مثل اینکه بپره گلوما یه سرفه زدم نصف قهوه تو دهنم ریخت رو میز حالا خواستگارم چشماش شده بود اندازه قابلمه از بس تلخ بود و داغ بود من یهو سر کشیدم حالا هم سوخته بودم هم از تلخیش داشت حالم بد میشد 

ته دیگ عشق اول را هرچقدر که بسابی چه با اسکاج دوست داشتن های بعدی چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن های بعدی از دلت  پاک نمیشودحالا تو هی بساب و از صدای ناهنجارش سردرد بگیر ...

خدا نکشت دختر 😂😂😂🤣🤣🤣🤣

ی دختر هر چقدرم سینگل باشه تنها نیست😎من و کودک درونم💃🏻شخصیت دومم🙄کرم درونم😝اون روی سگم😬کلا ی خانواده ایم😌😍😂 تاپیک مشاعره تگم کنید😉عضو اکیپ دلبران شیرین🍊🍃آرمی💜آواکادو💚فمینیسم♀️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792