یه بنده خدایی رو میشناسم عروسشون ناخواسته بوده و با اصرار پسرش قبولش کردن ( پسرش رفت عقدش کرد اینا مجبور شدن قبولش کنن و براش عروسی بگیرن)
حالا چندتا از رفتاراشونو میگم
اول از همه بگم مادر شوهره خیلییی مظلوم و مهربونه و بخاطر اینکه پسرش عذاب نکشه هیچ اعتراضی نمیکنه
اول اینکه عروس هیچ غذایی درست نمیشه و صبح ک بیدار میشه میره خونه مامانش برا ناهار و شب هم خونه مادر شوهرش برا شام همیییییشه همین رواله
موقعی خونه مادر شوهرشه دست به بچه هاش نمیزنه( یه بچه ۵ساله و یه ۲ساله داره) مثلا مادرشوهرشو صدا میزنه مامان بچه رو ببر بشور خرابکاری کرده یا مامان بچه رو بگیر رفت تو حیاط و...
اصلا اصلا کار نمیکنه و همیشه فکر میکنه عقل کل هست
حتی سر سفره به بچه هاش غذا نمیده و خودش میشینه به خوردن و مادرشوهرش مجبوره اول دوتا بچه رو غذا بده بعد خودش بخوره
حتما باید هر هفته پدر شوهر یا مادرشوهرش برا بچه هاش کادو بخرن وگر نه خانم قهر کرده
نباید بهش بگن مثلا بچتو خودت جم کن یا خودت ببر دسشویی که تا یه ماه قهره دیگه
پدر شوهرش بیکاره اما شوهرش اجازه نداره یه هزارتومن خونوادشو کمک کنه
و......(اینا یه قسمت خیلی کوتاه از رفتاراش بود)
اما خونواده پسره میگن ما نمیتونیم حرفی بزنیم پسرمون گناه داره زجر میکشه و فلان....
خدایی شما بودین با این عروس چیکار میکردین
الان عروسا همه هجوم میارن که دروغ و داستانه اما بخدا همش عین واقعیته