سلام من یک سال هست ازدواج کردم و هرمشکلی که داشتیم منو همسرم بین خودمون حلش کردیم و اصصصصلا خانوادم متوجه هیچی نشدن چون خودم نمیخواستم حتی در بدترین شرایط هم نزاشتم چیزی از زندگیم بفهمن چون اونا توی موقعیت من نیستن که بخوان درک کنن یا کلا هرچی
داستان منو نقریبا همه میدونید بازم ی توضیح کوتاه میدم(شوهرم فکر میکنه که من قبل ازدواج رابطه داشتم چون بکارتم حلقوی بودش خودشم میدونه حلقوی هست اما میگه چرا بار اول انگشتم راحت رفت توش:| و مشکلمون توی این یک سال سر همین موضوع هست و خیلیاتون میگید برو دکتر باید بگم که خودش میدونه حلقوی هست و مشکلش خون نیست اون میگه چرا انگشتم فلان شد توش بلان شد توش منظور اینه که واژنم گشاد بودش)
دقیقا ۱ ماه هست که شوهرم باهام حرف نمیزنه و نمیزاره بهش نزدیک بشم قبلش خوب بود فقط توی این یک سال چندین باز حالش بد میشد که با ی تفریح کوچیک حالش خوب میشد ولی اینبار ۲۰ روز هست که باهام قهره و حتی نمیزاره بهش نزدیک بشم و بهش دست بزنم و این واقعا منو میرنجونه و تا مرز افسردگی منو کشونده
و شوهرمم مدام بهم میگه که من نمیخوامتتتتتتتت
و منم دیگه کشش ندارم سنگ که نیستم منم آدمم دیگه بی محبتی و بی توجهی چقدرررر
همش من رفتم سمتش ولی تحقیر و توهین ازش شنیدم و کتک:(
ولی دیگه هیچ انرژی برام نمونده برای ادامه دادن این زندگی نکبتی و میخوام تمام جراتمو جمع کنم و برم به خانوادم بگم. خانوادم شهرستان هستن و خودم تهران و هفته بعد احتمالا برم شهرستان اما نمبدونم چجوری بهشون بگم این موضوعو که میخوام جدا شم اخه هیچوقت از مشکلات زندگیم نگفتم براشون و وقتی زنگمیزنن همش میگن مشکل نداری؟؟؟منم با قاطعیت میگم نه چه مشکلی اخه
واقعا نمیدونم چجوری بهشون بگم و به کمکتون نیاز دارم فقط درمورد اینکه چی به خانوادم بگم نه درمورد درس کردن روابط منو همسرم چون درس شدنی نیست و این توی مخ شوهرم هک شده که من رابطه داشتم قبل ازدواج و درست شدنی نیست
مشاوره و دکتر و همچی هم رفتیم ولی متاسفانه جواب نداد که نداد