من بچم رو مشغول میکنم جاری ام زنگ میزنه بچه ها بیان پیش هم بعد که بچم میره ظهر خسته میرم دنبالش بعد بچش گریه که من بیام خونتون اون و شوهرش توقع دارن بچش بیارم خونه پشت چشم نازک میکنن یا میگن برو بعدا بیا.. خدا خیرتون بده خستمه کاره روزش هست منم بدجنس جلوه میکنم.
ای بالا
خب نذار بچت بره.
آها اون میگه خدا خیر بده خستمه؟
یعنی به خدا خسته شدم کاش تویه ساختمون نبودیم
هرچیزی اندازه داره داغون شدم از دستش
کاش آدمها یادبگیرن هرکس زندگیش به خودش مربوطه کسی حوصله بچه اش سر میره بقیه مسئول نیستن
بگی خودش و شوهرش خیلی قیافه میگیرن برد هست یه جوری حق به جانب رفتار کنه منم اصلا شوهرم حامی ام نیست فقط خدارو دارم میخواهم به کارهام برسه همش تو پله ها دنبال بچه... خداروشکر بچه ام خودش مشغول میکنه اون بچش نق میزنه میخواد راحت باشه
یعنی آسایش ندارم از دست خودش و بچش انقدرهم بلده حرف بزنم ضایع میشم سکوت فقط باید بکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
