سلام اول بگم الان نمیتونم ج بدم فقط کمکتون رو بنویسید چند ساعت دیگ انلاین میشم میخون و جواب میدم. نمیخوام شوهرم بفهمه
بچها زن پسر عمم خیلی به زندگی خانودم حسودی میکرد هی به پسر عمم میگفت دایت خوبه . پسر دایات خوبن
همیشه به اجیم دردو دل میکرد که پسر عمتون به من نمیرس اینا
اسم برادرم محمد کم کم شروع کرد به برادرم پیام دادن که کمکم کن .سعید اینجور سعید انطور. بعد وارد زندگی برادم شد..نمیگم برادر هیچ مقصر نبود ولی زنداداشم میگ پیاما رو که دیدم مریم شروع کرد ابراز علاقه به محمد
یکسال زنداداشم میدونست به رومون نمیورد
گفت ۲تایشون قسم خوردن تمام شد
حالا دوبار پیام دید میاد بهمون میگ
میگ میخواستم ابروی کسی نریز
الان بهمون اجاز نمید بریم مریمه رو جررررررر بدیم خیالمون راحت شه میگ ابروی محمد میر
حالا منو خواعرم مثل اسپند رو اتیشیم چکار کنیم
میگ محمد نفهمه که به شما گفتم
بچها کمک کتید زنه خیلیییییی سمچه ول کن نیست
نمیگم برادر مقصر نیست چرا هست
اون پا داد تو تحویل نممیگرفتی
حالا بگید پای اون ج ن ده رو چطور از زندگی برادرم ببریم.زنش خیلیییییییییی ماهه