سلام الان ک دارم مینویسم چشمام گریونه امشب تو سطل زباله گوشی شوهرم ی کلیپ دیدم ک سه تا دختر بودن شوهرم بود با داداش ک دوتا بچه داره با داداش مجردش داشتن قلیون میکشیدن بگو بخند میکردن نابود شدم وقتی اینو دیدم اعتماد بهش از بین رفت بعد رفتم بالا خونه خودمون بهش گفتم قضیه فیلمو اونم در خونرو قفل کرد گفت میرم ب بابات زنگ میزنم دیگع خسته شدم اومد پایین پایین فقط آبجیش بود هولم داد خونه کلمو کوبید ب زمین آبجیش داشت جداش میکرد بچها نشست روم خفم کرد اون لحظه من واسه 1 ثانیه تموم کردم همه چی مثل خواب از جلو چشمم گذشت
وااااا با دختر بچه
بعدم زنگ زد ب داداش بزرگش اومد همه چیو گفتم بچها این چندومین باره تکرار میکنه هرسری بخشیدم ولی تاکی بابا مگ من چی کم دارم
چیشد
مگه میشه 😢😢😢خدا ازش نگذره😭
واااای چرا اینکارو کرد با اینکه مقصر بود
احمق
نگو که میخوای زندگی باهاشو ادامه بدی
چه بیشعور
ببین ببخشیدا ولی خیلی احمقی اگه کوتاه بیای اون فیلمو اول باید برای خودت نگه میداشتی بعد نشون پدر شوهرو مادر شوهرت میدادی که چه انگلاییپس انداختن الانم برو خونه ی بابات دیگه برنگرد یا طلاق بگیر یا یه کاری کن بیفته به گوه خوردن اشغال
اول یچیزیبگم ؟توروخدا راسته این ماجرا
چ وحشی
من دوتا داداش دارم خارجن ب کی بگم از دردام
چقدر وحشيه شوهرت حالم از همچين مردايي بهم ميخوره
خدایا😣😣...چقد بیشعور
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
