خانم ها من با یکی دو ساله دوستم
پارسال فرودین رسما همه فهمیدن و خیلی مصیبتا ...
خانواده ی من خانواده به نامی هستن و اونا نه
بابامم بهش گفت چی داری گفت هیچی
بابامم گفت پس دختر منو بخاطر پولش میخوای بخاطر کارخونش میخوای😔 و کفشاشو پرت کرد رو سینش گفت برو و اگه محدوده من و دخترم بگردی میدم تیکه تیکه ات کنن
تقریبا همه و همه فهمیدن میخوامش
😔 تمام خواستگارای قبلیم
پسرایی از فامیل که قرص و محکم سال ها میخواستنم
اما اون و خانوادش حتی یک بارم دیگه نیومدن
من موندم و من و یه عالمه حرف مردم
شبیه سریالای آبکی شبکه دو بود😐
رفت که رفت ...
حتی نیومد که تلاش کنه بابامو راضی کنه
بعد مدت ها باهم تونستیم حرف بزنیم
ساده بگم هنوز عاشقشم
اما واقعا اون روزام یادم نمی ره
ادعا میکنه خیلی خیلی عاشقمه و نیومده که زتدگیشو بسازه و زمانی بیاد که بتونه سرشو بالا بگیره که نگن بخاطر پول دختر ما رو میخوای
سال ها خواهد گذشت و خواهیم فهمید که اون چیزی که مهمه و موندگاره بین ما و خداست نه بین مردم...برای خودتون زندگی کنید و به حرف ها توجه نکنید
همه ی ما در دنیا تنهاییم..از الان روی پای خودمون باشیم چون جز خودمون کسی هوای ما رو نداره
