امشب نوبت دکتر داشتم اون سر شهر بعد شوهرم عصر گف خودت برو گفتم خب شبه تو ک بیکاری ببر منو گف نمیبرم باشگاه هم نمیرم ولی تو رو هم نمیبرم منم گفتم بدرک خب نبر بعد قهر کردیم باهم بعد الان زدم از خونه بیرون ک برم نگف وایسا ببرمت منم زنگ زدم ب مادر شوهرم گفتم من این دفعه کوتاه نمیام خودتون میدونید و پسرتون پدر شوهرم هرکاری کرد ببرتم باهاش نرفتم و تنها دارم میرم تصمیم دارم شب نرن خونه تا بترسه یا برم خونه خواهر شوهرم اخه خیلی با خواهرشوهرم و مادرشوهرم صمیمیم خیلی دلم گرفته اخه از ی استان دیگه سوهر کردم اینجا هرچند همه جا رو بلدم ولی شوهرم واقعا این کارش زو مخم بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگر در تاپیکی نظرات بیجا و غیرمنطقی به کامنت من دادین و پاسخی دریافت نکردین دیگه بدونین ارزش خودتون و نظرتتون در چه حد پایین بوده. پس احترام خودتونو نگه دارین.باتشکر