دوستان امشب بادوستم رفتیم بازار برا عروسی داداشش خرید کنه.حالا کار به کرونا ندارم واقعا و بمنم ربطی نداره و ما هم نمیریم... بعد قبل از بازار ۱۴راه قبل پیاده شدیم همینجور ک میرفتیم دیدم یه پیرمردی زانوشو گرفته نشسته داره زانوشو ماساز میده لباس ورزشیم تنش بود منم چون مامانم زانوش تو پیاده روی درد میکنه دکتر گفته فقط نیم ساعت راه بره.خلاصه بهش گفتم حاج اقا خسته نباشید بهتره نیم ساعت پیاده روی کنی نه بیشتر وگرنه زانوت بدترم میشه اینارو با لبخند گفتم و رد شدم گفت منو شناختی؟گفتم نه والا...خلاصه مارفتیم بازارو خریدکردیمو تقریبا ۳ساعتی طول کشید اومدیم ک سوار ماشین بشیم همون پیرمرده پشت سرمون بود یه کاغذم دستش بود گفت شمارمو بگیر تورو خدا بهم زنگ بزن ااااصصصصصلا به قول دوستمون پشششششمام .من تو افق مححححو شدم اگه بدونید حداقل ۶۵سالش میشد اصلا موندمااااااا چطور روش شد شماره بده
منم یبار تو خیابون یه پیرمرد ازم واسه پسرش خواستگاری کرد.
پیرمردا ح شدن
خدااایش
ب شما چه ک‌گفتی 😂😂
با لحن شوخی بخون !
شوگرددي😂
عزیزم مردای مریض رو نشناختی فقط سلام کنی فکر میکنن عاشقشونی
توم گرفتی کاغذو و اون خر کیف شد؟!😂😁
کرونا به شما به شدت مربوط ...به خدا به شما،به من؛به همه اهالی جهان مربوطه.
ببخشید ولی تصور کردم خندم گرفت
فقط یاد یه چی افتادم😐👇🏻
سن اگه رو شصت دوو ؛ زندگی بن بست بوو، بازم عاشقی کمه، یاد جوانی کمه
سنم حتی اگه شصت بشه، زندگیم بن بست بشه، بازم به یادجوونی عاشقی میکنم
خدایا به کجا داریم میریم ما!🤦♀️
عجب س نقطع ای بودا
الان که جامعه شده چرا از بیمارای جنسی اصلا نباید با کسی حرف بزنی اصلا چون با کوچکترین حرکتی فک میکنم می‌خای ...
من خودم یه بار یه حرکت خیلی عادی انجام دادم پسره چیزشو درآورد نشونم داد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
