سلام
بچه ها داداش من يك سالو نيمه ازدواج كرده،مهريه دختره سه دونگ خونه كه همون اول به نامش كرديم و صدو چهارده تا سكه ست.تو اين مدت داداشم از مشكلاتش هيچى به ما نگفته بود،اما الان بعد يك سال و نيم فهميديم كه خيلى اذيتش ميكنه
از دعواهاشون صدارو ضبط كرده بود وااااااى يعنى وقتى شنيدم قلبم كم مونده بود وايسه
واقعا فشارم انقد بالا رفت گوشام قرمز شده بود
خيلى دختر بى حياييه خيلى
واقعا دلم كبابه واسه داداشم خيلى مظلومه هر چى از دهنش درمياد ميگه اينم ساكت هيچى نگفت😞
دختره حمله ميكرد به داداشم بعد داد و هوار راه انداخته بود داره منو ميزنه كمك كمك
داداشمم در خونه رو باز ميكنه كه اگه كسى بياد ببينه اين كارى نميكنه اونم زنگ ميزنه ١١٠
خلاصه كه دعواهاشم همه سره پوله
همه ى مايحتاج خونه رو داداشم ميخره ماهى يك ميليونم ميده زنش واسه خودش خرج كنه لباس و آرايشگاه و اينا
ميگه كمه
بخاطر پول خودشو به در و ديوار ميكوبه
يه بار سرشو ميزد تو ديوار چون ٧ ميليون ميخواست از داداشم آخرشم داداشم داده بهش
حريفش نشده
خلاصه خونواده دختره هم پشتشن
وضع مالى باباشم خوبه ها ولى تازه به دوران رسيده ان
١٠-١٥ ساله وضعشون خوب شده
باباشم ميگه يا با شرايطى كه ما ميگيم زندگى ميكنيد
يا مهريه شو بدين طلاق بگيرين
واقعا اعصابم خورده نميدونم چرا هر چى آدم بى حياس سر راه ما قرار ميگيره😔😢