حالم دیگ داره بهم میخوره از همه چی ۶ ماهه رفتم خونم باردار شدم ناخواسته روحیم داغونه هرکی شنید خواهر مادر زنگ زدن فحشم دادن هیچکس تبریکم نگفت الان دامادمون انقدر پرو شده ک حق میده ب خودش راجب بچه من نظر بده همش میگن سقط کن میگم شوهرم دوس داره میگن گوه خورده
امروز فهمیدم اون یکی خواهرم ک ۲ ساله عروسی کرده بارداره انقدر هنه خوشحال شدن دلم گرفت خیلی دلم شکست مگ بچه من حروم زادس ک این رفتارو میکنن
قطع ارتباط ونگهداشتن زندگیت وبچت
ب بقیه چه ربطی داره آخه
هیشکیو محل نده تو دهن همه بزن هزرکی هم زر مفت زد کات کن باهاش
وا یعنی چی؟
چرا اجازه میدی توهین کنن و بگن سقط کن؟
بهت زنگ زدن یا دیدنت حرف زدن جواب بده بگو به کسی ربطی نداره
من باشم یمدت نمیرم خونشون تا درست بشن
عزیزم .قصه نخور هرکسی به اندازه عقلش نظر میده
خودتو شوهرت مهمین
نگو ناخواسته بوده بگو خودمون تصمیمشو داشتیم اگر ادامه دادن کات کن تمام
از زمانیکه عقدو خوندن شما بهم محرمین جواب تلفن وپیام هیچکدومو نده عروسی یه خرج اضافس پس انداز کن واس بارداری وزایمانت
بیخیال همه...انشاللله قدمش پره خیر و برکت هستش.
اصن خدارا چه دیدی یهو دیدی بچه تو عزیزتر بود نزد همه
با شوهرت مشکل دارن لابد
مقصر خودتی
از اول میگفتی مستقلم و تصمیم گیرنده اول و آخر خودمم
وقتی از اول خودت ناراضی نشون میدی اجازه میدی هر کسی بیاد یه چیزی بگه
چه داماد بی تربیتی
مگخ موله اینحوری میگن من باشم جر میدم البته همش حرفه من همش تو خودم میریزم
