سلام دوستای گلم. ماه هاست از خیانت کثیف شوهرم میگذره. و من دیگه به روال عادی زندگی برگشتم روزهای خیلی سخت و طاقت فرسا. شبی که فهمیدم قلبم شکست پاهام توان ایستادن نداشتن. شوهرم دورم زده بود کلی سوال تو ذهنم بود.
چطوری دلت آمد با من اینکارو بکنی. اشکام امون نمیدادن تنها بودم و اصلا حال درستی نداشتم. ازش توضیح خواستم اینا چیه تو گوشی. اونم صاف تو چشمام نگاه کرد گفت صیغمه دوسش دارم. وقتی حالمو دید بغلم کرد و گفت عاشقتم همه چیزو میگم