خانواده همسرم وضع مالی ضعیفی دارن
وخانواده من وضع مالی خوب
مشکل من از اونجایی شروع شد که وقتی ازدواج کردم
خانواده همسرم چون همه کارگر وضعیفن و همسرم باتلاش وپشتکار عالی ودرس خوندن زیاد قبل نامزدی ما کارمند شد، فکر میکردن الان ما پولدارترین ادم دنیا هستیم..
پدر شوهرم حتی یه تک تومنی برا شام عروسی یا حلقه یا هیچییی خرج نکرد وبه همسرم میگفت تو کارمندشدی داری...به منم پول بده...بماند که چقدر از همسرم گرفتن به بهانه ها...
وما کلییی وام وقرض گرفتیم ورفتیم زیر یه سقف وتا چندسال به بدترین وضع ممکن زندگی کردیم تا بدهی هامون روصاف کنیم...
اما همچنان بخاطر ماشین پراید ارزون تصادفی و دسته دویی که چندسال قبل قبل عروسی خریده بودیم به نظرشون پولداررر بودیم...وهنوز هستیم!!!! وحسادت خواهرا وبرادرهای همسرم داشت و داره اذیتمون میکنه...حتی بصورت کاملا علنی وواضح وصریح میگفتن ومقایسه میکردن ...و ارتباطمون رو کم کردیم
حالا این بماند...
مشکلم از جایی شروع شد که ما بعدچندسال مستاجری با وام وقرض تا خرخره ،خونه حداقلییی خریدیم که از مستاجری دربیایم..
بعدچندسال ۷،۸ماه پیش هم توگرونی ها یه وامی گرفتیم تا ماشین قراضمون ک همش تعمیرگاهه رو عوص کنیم که خیلی گرونی شد وپولمون به هیچی نرسید هیچییی... باهاش یه چیز کوچولو کمترین مقدار پولی کع میشد رو خریدیم...والان هم به قسطهاش با اون سودهای بالای بانکیش بخاطر گرونی ها نمیرسیم و داریم به بدهی میرسیم..😒
جالبه که خواهر وبرادرام که همشون ماشا... ثروت چندین و چند میلیاردی وچندتا خونه وویلا ومغازه وزمین وماشین و.. وخرج های آنچنانی دارن!!!به ما حسودیشون میشه..
وپیش من ناله نداری میکنن...!!نمیدونم میترسن چشم بزنم یاچی...
حسودی میکنن چون پیش خودشون میگن محمد یعنی همسر من از اول ازدواج هیچ پشتوانه ای نداشت و چقدر پول درمیاره که هم خونه گرفته والان یه ملک ناچیز...!!!و ما از صفر به همین جا رسیدیم خیلی به چشمشون میاددد!
درصورتی که خدام شاهده صورتم روبا سیلی سرخ کردم وهمیشه گریه وجنگ اعصاب داشتیم بخاطر قسط ونداری..انقدربیپولی کشیدم افسردگی گرفتم قرص مبخوردم.انقدر خسیس شدم که هیچی واس خودم نمیخرم هیچییی..خورد وخوراک کمترین حد ممکن..اصلا یه روز زندگی نکردم بس که استرس قسط ووام وبیپولی کشیدیم ومیکشیم..
دیگه از بدترین چیزهای زندگیم یه چیز میکشن بیرون میگن خوشبحالت که فلان...منم انقدر دوسداشتم فلان...!!!!
درصورتی که خودشون خیلی لاکچری تر وخوش تر ازمن زندگی میکنن بخدا.هپیشه ب تفریح ورستوران و..
شما میگید چیکار کنم ؟؟همش دلم میلرزه از حسادتشون میترسم خیلییی زیاد!
چشمشون منو خیلی میبینه..