2777
2789

آخی جانم 💙💙  اما چه زود...

روحش شاد، خدا رحمتش کنه🙏🙏🙏 که البته قطعا همینطورم هست💙

نمیدونم این چه حکمتیه که خوبا زود بار سفر میبندن...

شاید واسه اینه که زودتر از بقیه به ماموریتشون آگاه شدن و سعی کردن درست زندگی کنن...

میدونی اگر شنونده غیبت باشیم هفتاد برابر غیبت کننده گناه کردیم؟!! آره وحشتناکه!! دلیل بیشتر بودن گناه شنونده اینه که به غیبت کننده این جرات رو میده که بازم کارشو تکرار کنه. بیا از همین الان تلاش کنیم اجازه ندیم جایی که حضور داریم این گناه بزرگ اتفاق بیفته.  اولین قدم در برابر غیبت اینه که اصلا اجازه ندیم غیبت صورت بگیره، دوم اینکه اگر اتفاق افتاد ردّ غیبت کنیم،  یعنی از کسی که غیبتش شده دفاع کنیم. حدیث از پیامبر (ص) هست که گفتند کسی که بر برادر مسلمانش منت بگذارد و در برابر غیبتی که از او در مجلسی شنیده دفاع کند خداوند هزار در از شر و بدی را از او در دنیا و آخرت باز می گرداند و اگر دفاع نکند در حالی که قادر بر دفاع است هفتاد برابر گناه غیبت کننده بر او است. حالا سوال پیش میاد که چجوری دفاع کنیم؟ اگر از ویژگیهای ظاهری اون شخص غیبت شد که مثلا چهره ش فلانه ، بگیم اینا که عیب نیست ،عیب اینه که انسان از انسانیت به دور باشه یا گرفتار گناه باشه. اگه از خصوصیات اخلاقی اون شخص غیبت شد که مثلا حسوده یا خسیسه، اینجا سعی کنیم این ویژگی اون شخص رو توجیه کنیم و مثلا بگیم  اینطور نبوده و شاید منظورش این نبوده و صحبتایی مثل این رو بگیم و اگر اون خصیصه قابل توجیه نبود بگیم به هر حال هر آدمی گرفتار خطا میشه، کیه که خطا نداشته باشه ! یا این احتمال رو مطرح کنیم شاید به طور غیرعمد اون رفتار نادرست ازش سر زده. و اگر دفاع مقدور نبود بحث رو عوض کنیم و یا محل و مجلس غیبت رو ترک کنیم، و اگر ترک محل مقدور نبود باید به شکلی مثل بی اعتنایی یا تغییر رفتار نسبت به غیبت کننده نارضایتی خودمون رو نسبت به این عمل نشون بدیم. امام علی (ع) در این زمینه میفرمایند؛ پایینترین حد نهی از منکر و انکار عمل اهل گناه این است که با چهره ای در هم کشیده و ناراضی از عمل آنها با آنها برخورد کرد. و در آخر برای کسی که غیبتشو شنیدیم صلوات بفرستیم یا آیةالکرسی بخونیم یا واسش دعا و استغفار بگیم یا به نیابتش صدقه بدیم...اینجوری حداقل سعی خودمون رو کردیم قدم خیری برای اون شخص برداریم و در حد توان برای گناهی که ناخواسته درگیرش شدیم کاری رو به عنوان جبران انجام داده باشیم...

خیلی خوشحالم که چنین تاپیکایی پیدا کردم.من سالهاس به این موضوع فوق العاده علاقمندم.برنامه زندگی پس از زندگی رو دیدم.

سایت nedرو هم خیلیشو خوندم.فیلمای دیگه ای هم دیدم.صوت اقای زمانی رو هم شنیدم.اصلا همه چی از همون صوت ایشون شروع شد

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

الان خیلی خوشحالم با کسی آشنا شدم که اطلاعاتشون از من بیشتره.و میتونم دراین مورد باهاتون تبادل نظر کنم.

برای من سوالات و ابهاماتی پیش اومده.

یکی اینکه در اکثر تجربه کننده ها میگفتن فقط عشق و محبت به خلق خدا...کمک به دیگران...مهربانی باهمه اینها سرلوحه کاراشون بعد از بازگشت شده...مطمئنا ماهم دوست داریم اینچنین باشیم اما باور دارید سخته؟ مثلا من نسبت به حرفای فردی مثلا مادر همسرم بی اعتنا شدم چون فهمیدم اون درواقع خودشو آزار میده و عکس العمل و انعکاس کاراشو بعدها دریافت میکنه.خوب پس من بهش محبت میکنم کمکش میکنم اما این به یه وظیفه تبدیل میشه و توقع فقط ازمن. دیگه از بقیه انتظار ندارن فقط از من.بقیه هم سواستفاده میکنن و خودشونو کنار میکشن اینجا احساس حماقت میکنم.

حالا مادرشوهر مثال بود.هرکسی..میدونی چی میگم؟

کلا وقتی ادم مهربون باشه و به دیگران کمک کنه زود مورد سو استفاده قرار میگیره.پس کار و زندگی خودمون چی؟

یکی دیگه از مواردی که برای من سوال شده.اینه که مثلا تو تجربیات افراد میگن واقعا درک کردن که کار یا گفتار بدشون چطور در عالم اثر کرده چطور روی فرد مقابلشون اثر کرده و واقعا خودشون عذاب کشیدن از کار خودشون.مثلا اقای زمانی وقتی تو گوش اون پسر زد دید که تابعدها تو زندگی اون پسر اثرکرد و حتی حس کرد که درودیوار هم از کارش ناراحت شدن و خودشم عذاب کشید که اگه دوست داشت از شرمندگی اب بشه بره زمین.

خوب این خیلی عالیه.چون مواظب اعمالمون هستیم از طرفی کم و بیش هرکس به ما بدی کنه میدونیم که درواقع داره خودشو آماده یه عذاب وحشتناک میکنه.

اما...

اما من جایی ندیدم که تجربه کننده ها که داشتن زندگیشونو مرور میکردن راجع به حسشون درباره اثر عمل بد بقیه روی خودشون بگن.یعنی اونور چجوری حسش کردن؟

مثلا فردی حرف ناراحت کننده و طعنه ای چیزی به ما میگه که خیلی ناراحتمون میکنه.اعصابمون بهم میریزه و تاچندروز شاید زندگیمون مختل بشه.اونجا این چطور حس میشه برامون؟

 واینکه اگر اون کار روی اعمال خوب ما اثر بذاره ما مقصریم؟

خیلی خوشحالم که چنین تاپیکایی پیدا کردم.من سالهاس به این موضوع فوق العاده علاقمندم.برنامه زندگی پس ا ...

سلام عزیزم 

ببخش دیر جواب دادم به خاطر یه مشگلی چند روزی سایت نبودم الانم اعلاناتم خیلی شلوغ شده 

پیام هاتو خوندم، میام جواب میدم حتما. 

برای منم از ٱقای زمانی شروع شد 

خدای مهربون حفظشون کنه ان شا الله 🙏

در دید و نگرش جدیدی که داشتم همچنین می‌دیدم که دل خوری‌ها و رنجش‌های من ازدیگران بی مورد بوده‌اند. حتی آنجایی که خوبی زیادی در حق کسی انجام داده بودم و در مقابل از او بی اعتنایی و رنجش دریافت کرده بودم. می‌دیدم که او یک موجود آزاد و منحصر به فرد است و می‌تواند آنگونه که می‌خواهد عمل کند و تجربه خود را شکل دهد و به من ربطی ندارد که او از آزادی انتخاب خود چگونه استفاده می‌کند. می‌دیدم که هر یک از ما انسانها منحصر به فرد و بسیار با ارزش هستیم و در خلقت هیچ کس قابل جایگزین کردن نیست. در تمام کائنات و جهان هستی کس دیگری مانند من وجود ندارد و نخواهد داشت و من بسیار با ارزش و گرانبها هستم. آنچه که باید برای من مهم باشد رفتار و واکنش‌های خود من است نه رفتار و برخوردهای دیگران. من نباید هیچ توقعی از کسی داشته باشم یا قضاوتی در مورد کسی بکنم، بلکه باید فقط مراقب خود و اعمال خود باشم.

حتی اگر هیچ خدمتی به دیگران از من ساخته نباشد، تنها یک لبخند ساده من می‌تواند به هر چیزی انرژی مثبت بدهد، حتی به گیاهان و حیوانات و تمام هستی. این لبخند هیچ وقت تمام نخواهد شد و بالاخره به سوی خود من باز خواهد گشت. همچنین وقتی که انرژی منفی و بدی از خود صادر می‌کنم این بر روی همه چیز اثر منفی می‌گذارد و در نهایت به سوی خود من باز می‌گردد. دیدم که در حقیقت من هیچ کار خوب و بدی در حق کسی نمی‌کنم، بلکه تمام آنچه انجام می‌دهم در حق خودم و برای خودم است.

چیز دیگری که در مرور زندگی‌ام فهمیدم این بود که چقدر هر لحظه زندگی با ارزش و مانند دری گرانبها و هدیه‌ای است که به من داده شده و چقدر من وقت خود را در زندگی به بطالت یا اموری بی ارزش سپری کرده‌ بودم. من باید وقت خود را به یادگیری و افکاری مثبت و خدمت و محبت به دیگران می‌گذراندم زیرا این چیزها بودند که اکنون در این سوی بدرد من می‌خوردند. باید همه را می‌بخشیدم و با همه مهربان می‌بودم، همانگونه که خدا اینگونه است و من هم پاره‌ای از وجود الهی هستم (و به سوی خدا گونه شدن در حرکتم). در آنجا نه قضاوتی بود و نه عذاب و تنبیهی، بلکه تنها من بودم که در مورد خود قضاوت می‌کردم و لحظه به لحظه زندگیم و هر عمل و فکر و احساسم را مورد ارزیابی قرار می‌دادم

مهربونم شما بیشتر اطلاعات داری ممنون میشم جواب بدی.البته بازم سوال دارم😊😅🥰

ببخشید الان چند روز هست به خاطر همون مشگل شخصی، فرصتم کمه 

ولی بازم در خدمتم و میام با هم تبادل نظر کنیم 

پست بزار میام می خونم. 

یکی دیگه از مواردی که برای من سوال شده.اینه که مثلا تو تجربیات افراد میگن واقعا درک کردن که کار یا گ ...

بله این برای خودِ من هم سوال هست. 

من هم خیلی دقت کردم ولی جایی ندیدم. 

خیلی مایل بودم بدونم که در لحظه های مرورِ زندگی، اون قسمت‌هایی که شخصِ تجربه کننده در زندگیش مورد ظلم و ستم قرار گرفته رو، هم دیدن یا نه. 

و اگر دیدن به چه صورت بوده، باطنِ ماجرا چی بوده؟ 


و دقیقا همون قسمتِ تجربه ی آقای زمانی برای من هم ایجادِ سوال کرد، ( همون قسمتی که اون بچه که در خردسالی از آقای زمانی کتک خورده بود و حالا خودش پدر شده و تشکیل خانواده داده بود) وقتی در اثر تجربه ی کتک خوردنش از آقای زمانی و به یا آوردنِ اون، سرِ خانمش داد زد و بداخلاقی کرد، و وقتی خانمش در اثر بداخلاقی اون آقا، بچه ی طفلِ معصوم رو از خودش روند و بچه ناراحت شد، خوب همه ی این ناراحتی ها رو آقای زمانی تجربه کرد،. ولی خودِ اون اشخاص چی؟ اونها هم در آینده با دیدنِ این صحنه ها همون درد و رنج رو تجربه می کنن؟ 

می دونی عزیزم، تنها جوابی که به نظرم رسید این بود که خوب به خاطرِ همین هست که خدای مهربون ما رو مختار آفریده و حقِ انتخاب داده. و این ما رو در مقابلِ واکنشهامون به مسائل مسول می کنه. 

درسته که گذشته و تامل ما با افراد و جامعه، شخصیت و رفتارِ ما را و شکل می ده ولی این از ما سلبِ مسولیت نمی کنه. 

چون خدای مهربون به ما ابزاری مثلِ، عقل، هوش و حق انتخاب داده. 

وگرنه ما تبدیل به موجودِ منفعلی می شدیم و دیگه رشد و پیشرفت، معنی نداشت. 

پس ما با ابزاری که در اختیار داریم مسول زندگی و واکنش‌های خودمون در مقابل مسائل هستیم. 

ما مسول هستیم که روی خودمون کار کنیم و انسانِ بهتری بشیم. نه قربانیِ شرایط و محیط. 

دیشب خوابشون را میدیدم استاد جایی بودن وداشتن درس میدادن ومن توی یه اتاق تنگ از یک دریچه داشتم نگاهشون میکردم 

تو با خدای خود انداز کار و دلخوشدار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

من الان چند روزه دارم اون تاپیک کاملی که در این باره دارین باعنوان کسانی که داغ عزیزانشونو دیدن... اونو دارم میخونم البته تازه صفحات 30و اینام.زیاد وقت ندارم در روز. ازطرفی با اینکه خیلی علاقمندم ترجیح میدم یباره نخونم بلکه آروم آروم پیش برم تا بتونم هرروز بهش فکرکنم سرسری نخونم.

فکر کنم اینطوری خیلی از سوالاتم هم خودبخود جواب داده بشه برام.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز