ادامه نوشته هام : بعد اینکه دکتر گفت دوماه صبر کن دوباره اومدم خونه ولی تو دلم با خدا حرف زدم و گفتم خدای اینبار که ازمایش ذخیره م هیچ مشکلی نداشت قسم میخورم که دیگه تا شش ماهه دیگه اگرم باردار نشدم ناراحت نشم،بعدش دیگه هرروز نصف ویتاگنوس و خوردم تا اینکه ماه بعدش پریود شدم و چون تو بروشور ویتاگنوس نوشته بود برای نازایی روزی دو عدد منم سرخود دوز داروم و بالا بردم و گفتم نه نصف قرص و میخورم که دکتر گفته بود نه دوعدد بروشور دارو رو به جاش روزی یه عدد ناشتا صبح میخورم
یه بسته ویتاگنوس توخونه داشتیم که از اولین روز پری شروع کردم تا ده روز بعد ده روز دیگه مصرف نکردم چون تو نی نی سایت دیده بودم که اکثر دوستان ده تا ۱۵روز مصرف کردن،و بعدش از ۱۵ پری شبی یه عدد دوفاستون خوردم تا ده شب بالاخره بی خیال شدم و سپردم بخدا وهمون ماه با شوهرم مرتب به کلینیکای ناباروری تماس می گرفتیم که برای ای یوای بریم اونجا ،نهایتا تصمیم گرفتیم بریم رویان تهران وقتی با اونجا تماس گرفتیم گفتن الان نوبتای مهرمون پرشده اخر همین ماه دوباره تماس بگیرید برای دریافت نوبت ابان ماه و وقتی هزینه شو پرسیدیم گفتن تا سه ملیون تومن هزینه داره ،بعدش که اینو شنیدیم من به شوهرم گفتم چون احتمال داره بار اول نشه وبکشه به دوسه بار بریم یه مطب متخصص که کمتر هزینه میبره توی استان خودمون چون قبلا سوال کرده بودیم که توی مطب خانم دکتر رضایی متخصص زنان ۸۰۰ تومن هزینه داره،بالاخره زمان گذشت ومن اصلا حواسم نبود که خیلی گذشته از موعد پری فکر میکردم مثل قبل نامنظمه تا اینکه فکر کردم من دوفاستون مصرف کردم و نهایتا تا ده روز من بعدش پریود میشدم که دیدم ۱۶ روز گذشته بود بعد اونم اینبار جرات نداشتم تست بزنم میگفت مثل ماه های قبل حتما منفیه ولی باخدا حرف زدم و گفتم خدایا نذر میکنم اگه این ماه باردار باشم ۶۰۰ تومن از پولی روکه گذاشتم واسه درمان بدم به فقرا ،دیگه چندروز بعدش که میشه همین امروز به شوهرم گفتم که از داروخونه نزدیک خونه مون صبحبی بی چک بگیره که اونم همین صبح گرفته بود و گذاشته بود روی مبل برام ،منم هنوز خواب بودم وقتی بیدار شدم رفتم دیدم بی بی چک و گرفته وباخودم گفتم چون اون نذر و کردم زودتر مشخص کنم ببینم باردارم یانه چون اگه باشم نمیخوام دیگه اون پول پیش من باشه و زودتر بره پیش صاحب اصلیش خلاصه با ناامیدی رفتم بی بی چک و گذاشتم ولی در عین ناباوری فورا دوخطه شد نمیدونید چطوری ذوق زده شدم و دویدم بیرون و باگریه با همسرم تماس گرفتم و از شدت گریه نمیتونستم چیزی بگم وشوهر بیچاره م اونور خط داشت خدای نکرده سکته میکرد ومیگفت چه اتفاقی افتاده تا اینکه جریان و گفتم و اونم زد زیر گریه😭 وقتی حرفامون باشوهرم تموم شدبه خواهرم گفتم اونم انداختم به گریه وبعد اون رفتم ازمایش دادم و اومدم خونه و یه نهار مفصل درست کردم الانم منتظر جواب ازمایشم هستم که بعد از ظهر ببرم پیش دکتر فوقالعاده مهربونم.الانم هفته ی هفتم بارداریم هستش وعلایمی دارم که نکته به نکته می نویسم برای همه ی مادران اینده که دنبال علایم بارداری هستن
من قبلنا سینه درد داشتم ولی نهایتا تا یه هفته طول میکشید ولی اینبار اصلا تموم نشد دردش بعضی وقتا کمتر میشد ولی هیچ وقت تموم نشد ،دردشم دقیقا مثل زمان سینه درد پریودی هستش وهیچ فرقی نداره
کمردرد پریودی دارم یعنی هرلحظه فکر میکنم دارم پریود میشم ولی شدتش کمتره و با استراحتم از بین میره
قبلا برای پریود پاهامم درد میگرفت ولی این ماه پام درد نداشت،قبلا جوش میزد صورتم در حد یکی دوتا ولی این ماه نزد،قبلا سردرد داشتم خیلی شدید ولی این ماه سردردای خفیفی دارم اونم صبحا،در حد توهم حس میکنم هاله دور سینه م کمی بزرگتر شده،خیلی سردمه در حالیکه قبلنا من همش گرمم بود ولی الان مرتب سردم هستش و جوراب پوشیدم.
مژه های طرف پاین چشمم باهم چسبیدن