منم دارم از این خاطرات رفتم واکسن چهار ماهگی پسرمو بزنم پسرم بغلم بود همون جوری سوار ماشین شدم و پیاده شدم از پله های بهداشت داشتم میرفتم بالا یهو دیدم یه چیز قرمز از دست پسرم اویزونه دیدم ا سوتین منه!!!!
یه بارم تو فروشگاه میخواستم نوار بهداشتی بخرم پسرم بلند بلند میگفت مامان میخای پوشک بخری ابرومو برد