وای چطور همچین مردایی رو تحمل میکنید ..من اولویتم خانوادمه .اجازه یه سر زدن معمولی رو نده که میگم گوربابای هرچی شوهر ...جدی قید همچین مردی رو میزنم
الهی بمیرم از همون اول اون قدر شیر نداشتم بچم بدم....شیر خشکیه...راحت میتونه ببرش جایی.....
دوستمون میگن گردن خدا ننداز....ببین حتی از نعمت یه شیر دادن به بچم محرومم....این لطف خدا نبود اگه شیر داشتم....
منی که عاشق شیر دادن به بچم بودم....حتی شیشه شیر براش نگرفتم که فقط شیر خودمو بهش بدم....ولی شیرم سیر نمیکرد بچمو....
بیشتر وقتا هم بخاطر شیر نداشتنم تحقیرم میکنه....
این که دیگه دست ادما نبود؟بود؟ دست خداست دیگه.......
خدا شوهر منو لعنت کنه .جنازشو بیارن واسم خیلی عذابم میده
سلام
خیلی خیلی بده داماد ماهم این جوری چون تا حالا شده باش منطقی صحبت کنی ببینی مشکل چیه و از کجا به وجود امده و حلش کنید ببخشید شرمنده این رو میگم مشکل از خودتونه چون یک سری کارها در زمان قبل انجام دادین که شوهرتون این برداشت غلط رو کرده که خانوادتون برای شما تو اولویت نیست مثل خواهر من
خدا به خودتون و بچه سلامتی بده
چون قصدت طلاق گرفتن نیست پس باید هرجکر شده این موضوع رو درست کنی ..اولین کار باید بری مشاوره و شوهرتم به یه بهانه ببری تا مشاور باهاش صحبت کنه.
حالا پیشنهاد من در مورد رفتارهای غلط شوهرت اینکه هروقت خواستی بری با دعوا و گریه نرو که دفعه بعد دوباره منتظر التماس شما باشه .ازش در واقع اجازه نگیر فقط خبر بده .میتونی پیامکی که خونه نیست بهش بگی مثلا امروز میرم خونه مادرم گفتم بهت خبر میدم.اینجوری نه اجازه گرفتی و نه اینکه بی اطلاع ازش رفتی
خودم اره....رشتم روانشناسیه.با یکی از استاد هام صحبت کردم....ولی اون هیچ جوره حاضر نیست بیاد پیش مشاور....
کلا اعتقادش اینکه که مشکلی نیست که بریم مشاوره...
هر قدرم خواستم توجیهش کنم که فقط مشکل دار ها نمیرن پیش مشاور....کار به جایی نبردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
