من ۲۲ سالمه متاهلم و یه نوزاد ۹ ماهه دارم
با خانواده ی همسرم تو یه ساختمونیم
چندروز پیش من و همسرم باهم دعوامون شد
بحثمون بالا گرفت
مادرشوهرم اومد تو خونه و شروع کرد جیغ جیغ سر من که دیوونه تورو از کجا اوردن و.... پسرمن خر بود بچه دارت کرد و بدبختت میکنم بچتو ازت میگیرم داغشو به دلت میذارم نتونی رنگشو ببینی منم گفتم مگه زاییدینش و شهر هرته و بیخود میکنین بچمو ازم بگیرین در همین حد جواب دادم منو شست گذاشت
الان ۵ روزه شوهرمو برده خونش و درو قفل کرده میرم دنبالش هر هر میخنده میگه تو کمد قایمش کردم
شوهرم بعد پنج روز برگشته الان میگه بابام گفته سه روز بهتون مهلت میدم خونه رو تخلیه کنین مامان گفته من نمیخوام این تو خونه ای که من هستم باشه...
به جان بچه ام خیلی مراعاتشونو کردم همه جا ازشون تعریف کردم هواشونو داشتم مادرشوهرم میرفت مسافرت خانواده همسرم همش خونه من بودن
مادرشوهرم کمر درد داشت کمرشو ماساژ میدادم
هر محبتی بگین کم نذاشتم
ولی نمیدونم چرا دستم نمک نداره😔😔😔😔😔😔😔
و چجوری دلش میاد با زندگی بچه اش بازی کنه
حالا شوهرم برگشته و میگه باید از اینجا بریم تا جمعه
بنظرتون من از این ببعد چجوری با این مادر و پسر برخورد کنم؟
مخصوصا شوهرم که خیلی جلوی مادرش بهم بی حرمتی کرده