سلام صبحتون بخیر.بچها من شوهرم نیست پیشم ماموریته.بعدش من قبلا خونه ام طبقه پایین مادرشوهرم بود چند ماهه عوض کردیم یکسری وسایل مونده بود گفتم برم بیارم زنگ زدم برادرشوهرم دیروز گفتم بیا دنبالم گفت ماشینو فروختم خودت بیا بعدم بالا نیای مریضی نیاری یوقت منم گفتم خودم عقلم میرسه نمیخواد تو بگی و قطع کردم بعدش به شوهرم پیام دادم که داداشت چی گفته حالا بنطرتون منظور شوهرم از این جواب چی بود؟؟؟
خب ؟
باید دعوات می‌کرد ؟
ولش کن
میگه انتظار نداشتم تو بری دنبال وسایل
خودم میرفتم
اینکه بری به خونوادش سر بزنی
یا شایدم میگه انتظار نداشتم پشت برادرم اینهمه حرف بزنی
حرفهای خوبی نزدی دیگه انتظار نداشته
شما بچه نداری ؟
نگف انتظار چی؟
اره انتظار نداشته توهین کنی ..البته من خودم ب شخصه خار مادرشو جلوش میارم انقد ک مامانه عنترش اذیتم کرده
یا منظورش اینه انتظار نداشتم این حرفارو بزنی
یا انتظار نداشتم بری بهشون سربزنی
انتظاری اینکه بری پیش پدر ومادرش یه سلام بدی
شاید منظورش اینه که انتظار نداشته این حرفارو بزنی
مگ شما مریضین ک همچین حرفی زده؟ برادر شوهرتون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
