بچه من با همسایه امون صمیمی هستم و دختر خوب و خونگرمی هست .من خودم تا جاییکه از دستم بربیاد از هیچ کمکی دریغ نمیکنم و دوست دارم با همسایه دوست باشم چون تو این شهر غریب ام و به جورایی خودم و بچه ها دلمون به این اشنا گرمه .اما گاهی اوقات یه درخواست های عجیبی ازم میکنه . منم هر بار تو رودربایسی یا اینکه حرف و کردورت پیش نیاد هیچی نمیگم اماا نمیدونم چکار کنم
مثلا یه دفع یه کش چادر میگیره دستش میگه میشه به چادر نماز دخترم بدوزی من بلد نیستم
مثلا چ درخواستی
امضات عالیه
یا مثلا میگه مهمون دارم وای استرس دارم شوهرم گوشت خریده بلد نیستم خرد کنم میشه کمکم کنی بعد میرم میبینم نصف گوسفند و گذاشته اونجا من خرد کنم
خب بگو شوهرم بدش میاد .
دوس نداره بلد نیستی بهانه بیاری؟؟هرجا رو دربایست میشی بگو شوهرم دوس نداره من اینکارو انجام بدم
شوهرم دوس نداره فلان کارو کنم سخت نیست
ننجونم میگه بعضی آدم ها دستشون خوبه شاید برا اینه
عزیزم تو خوبی کن و در دجله انداز
اینا که کار سختی نیستند
شاید بنده خدا چشاش ضعیفه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
