واقعا اخلاقش رو مغزمه دیگه نمیتونم تحملش کنم همی یدونه خواهرو دارم کلافه شدم از دستش واقعا واقعااااااااا دیگ حالم ازش بهم میخوره یه آدم به همه چی بدبین مثلا من مجردم و ۲۰ سالمه اون شوهر داره و دوتا بچه باید پدر مادرم بگن چیکاز میکنن چی میخورن اگ ن دعوا میکنه چرا دزدی میرین اینور و اونور ولی خودش کل شهر و حومه رو زیرپا میزنه کسی حق نداره بپرسه چیکار میکنی و کجایی فقط دنبال اینم از دست اونم شده شوهر کنم فرار کنم واقعاااااا دیگ تحملش برام سخته یه ساعت پیشم بهش گفتم تو خواهرانه با من اصلا حرف نمیزنی فقط میای پیام میدی چی خوردین چیکار کردین چیکار میکنین کی خونتونه اونی که خونتون چی پوشیده چی براش زمین گذاشتین بخوره گفت ما خواهرانه ای باهم نداریم دلم خیلی گرفت اشکام ریخت واقعا منم گفتم بدرک که نداریم ولی من هرسال کل وسایلش رو میشورم براش اثاث کشی میکنم تمیزی خونش بچه هاشو حمام مواظبت همه چی اینجوری جوابمو میده واقعا از ته دلم میگم ازش متنفرم همش میخواد من رو جلو پدرمادر مخصوصا داداشم خراب کنه اون سری من خودم میشنیدم میگفت گوشیشو چک کن نزار تنها بره جایی