من خیلی خیلی دانش اموز زرنگی بودم همیشه تو المپیادها تو مسابقات رتبه میاوردم کلی جایزه داشتم تو یکی از مدرسه های ویژه قبول شده بودم بخدا همش مشغول درس ومدرسم بودم نمیدونم چی شد نمیدونم دلیلش چی بود شاید سختگیری های بابام شاید بی عقلی خودم شاید شرایط سنیم .باعث شد تو سن ۱۴ سالگیم ک اوج نو جوونیم بودعاشق ی پسر شدم ک از خودم ۱۳ سال بزرگتر بود روزی ک برااولین بار دیدمش داشت میلنگید و چقد اونروز ازش بدم اومد